موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
متن حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب آقای دکتر خرازی
نظر به ضرورت تکمیل اعضای شورای راهبردی روابط خارجی، آقایان: دکتر سعید جلیلی، دکتر ابراهیم شیبانی، حسین طارمی، مهدی مصطفوی اهری، سردار احمد وحیدی بعنوان اعضای جدید آن شورا با ریاست جنابعالی منصوب می شوند.
با توجه به تجربیات دوره ی گذشته و نقش این شورا در یاری رساندن مسئولان برای تصمیم گیریهای کلان و بهره مندی از نخبگان در این عرصه، امید است در دوره ی جدید شاهد حضور موثرتر آن شورا در وظائف محوله باشیم.
سید علی خامنه ای
25/خرداد/1393
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: نیازمند آن هستیم که بدنه مدیریتی سپاه را جوان سازی کنیم تا آن پویایی ذهنی و تحرک فیزیکی و شادابی جوانی که همواره جزو خصوصیات برجسته سپاه است، دوام پیدا کند.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، سردار حسین سلامی در مورد تغییر و تحولات مدیریتی در سپاه اظهار کرد: در واقع تعدیل هرم مدیریتی در سپاه برای این است که از نشاط، شادابی، تحرک و پویایی جوانی در کنار پختگی و تجربی مدیران با سابقه استفاده شود.
سردار سلامی با بیان اینکه باید بلوغ و تحول یافتگی تجربی متراکم دوران گذشته به نسل جدید منتقل شود، گفت: باید نسل جوان فرصت بروز استعدادهای خودش را پیدا کند تا در میدان عمل مثل افراد قدیمی در صحنههای سخت کارآزموده شوند.
وی در پایان افزود: انشاالله جوانها هم از ظرفیت، تجربیات و استعدادهای روحی قدیمیها به خوبی استفاده کنند.
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
«دینِ نمایشی» پدیدهی نسبتاً جدیدی است که توسعهی فنآوری ارتباطی با تحمیل فرهنگ جدیدش بر ما، پدیدش آورده است. اینگونه از دین، که ماحصل تفکری سادهانگارانه، غافلانه و شاید خیرخواهانه بوده است، به دنبال ارائهیِ حسیِ دین است. بدین منظور در صدد برآمده است تا دین را با توسعهیِ شکلی و ظاهری، هر چه که میشود بیشتر به نمایش بگذارد.
در فرآیند نمایشیتر کردن دین، باید برای مبانی معرفتی، ایمانی و روحانیِ دین، مابهازایی حسی و تصویری تولید کرد. مابهازایی که اگر قابل حس و نمایش به معنای خاص آن -یعنی ارائهیِ بصری- هم نباشد، اقل کم با آمار و کمیت، احصا شود. و میگذریم از اینکه در این میان، دین، چقدر سخیفتر خواهد شد.
این امر، البته دامان فرهنگ را هم گرفته است. «فرهنگ ویترینی» که دکوراتورهای به اصطلاح متولی فرهنگ، آن را پیش میبرند، عملا فرهنگ را از حرکت بازداشته است. ابزارهای فرهنگی، خود، «فرهنگ» انگاشت شدهاند و خرج بودجههای فرهنگی به هر شیوهای شده است «کار فرهنگی».
فیالحال، توسعهی شکلی دین، پیدایش مناسکی جدید را سبب میشود. این مناسک جدید که یا از طریق فراگیر نمودن و به رقابت گذاشتن آیینهایِ محلیِ ناشیِ از خردهفرهنگها در سطوحی فراتر پدید میآیند و یا امری کاملا ذوقیاند، رفته رفته بر اثر کرارت و کثرت، ضروری پنداشته شده و به جای عینیت و تمامیت دین مینشینند. امری که در نهایت ضروریات و اولویتهای دین را دستخوش تغییرات میکند.
دینداری به امری پرمشغله، صوفیانه و البته مهمتر از اینها، درونتهی و ظاهری بدل میشود و پوستهای از دین، همهی «دین» اطلاق میشود. مناسکِ جدید، کم کم پا را از طریقیت داشتن، فراتر نهاده و خود، موضوعیت مییابند. مناسکی که دیگر، نه طریقی برای اقامه روح دین، که به خودی خود اصالت مییابند و جزء لاینفکی از دین محسوب میشوند؛ و حتی گاه در برابر فلسفه بنیادین دین هم میایستند. برای پیامبرانِ «دینِ نمایشی»، آنچه که مهم است، حفظ دیسیبلین ظاهری است؛ و ترجیح مظاهر و تقلا برای حفظ صورتِ دین به هر قیمتی، حتی از دست رفتن روح دین. و جای تعجب هم نخواهد بود که فردا، این پوستهسازیها را، تعمیق دین در جامعه و دینیتر شدن اجتماع قلمداد کنند. صورتی از دین که «تزویر» را هم به صورتی خزنده و ناخودآگاه نهادینه خواهد کرد.
«دین حداقلی» دستاوردی است که «دین نمایشی» در نهایت به ارمغان میآورد. دینی که در آن شعائر و امهات دین، جایشان را به مناسک بدیعی سپردهاند که دین را از برنامهای نجاتبخش به مجموعهای از عبادات و عاداتی بیمصرف بدل میکند. دینی که از «عبودیت» به سمت «عبادت» خواهد رفت. این دین پوستین، مهمترین تهدید را، حمله به ظاهر دینی میداند و از ادراک عواقب پوسیدن دین از درون عاجز است. دینی ظاهری که برایش شکل آرایش مو، مهمتر است از بیعدالتی و فقر و تبعیض و ریا. دینی که منهای دین است و اسلامیکه منهای اسلام.
علی سلیمانیان
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، تبلیغات ، ،
برچسبها:
"گروه سیاسی صراط" - محمود احمدینژاد بعد از تحویل دولت به حسن روحانی تقریبا هیچ موضع درست و درمانی در باب هیچ موضوعی نگرفته است.
به گزارش گروه سیاسی صراط، احمدینژاد که برای ورود به مراسم ختم پدر سید علی مقدم از در پشتی مسجد امام صادق (ع)، وارد این مجلس شده بود، در جمع خبرنگاران پاسخ تمامی سوالات مربوط به تخلیه ساختمان لادن را با لبخند داد.
این البته اولین باری نیست که احمدی نژاد در مدت سه ماهی و اندی که رییس جمهور نیست، این گونه از سوالات خبرنگاران طفره میرود. او در ماههای گذشته دستکم یک بار دیگر درباره تماس تلفنی روحانی و اوباما پاسخ نامشخصی داده بود.
اپیدمی لبخند البته صرفا دامنگیر احمدینژاد نشده است و بسیاری از مسئولان دولت پیشین همین رویه را در پیش گرفتهاند. سعید جلیلی هم سوالهای متعدد خبرنگاران درباره مذاکرات ایران و 5+1 را با لبخند پاسخ داد. کامران دانشجو و علی سعیدلو هم رویه مشابهی را در پیش گرفتند و سوالات را بی پاسخ گذاشتند.
به جز آنها در 3 ماه اخیر تقریبا خبری از اسفندیار رحیم مشایی و اظهارنظرهای او درباره هیچ موضوعی دیده نمیشود. ثمره هاشمی، رحیمی، فتاح، علی آبادی و تعداد دیگری از نزدیکان رییس جمهور سابق هم همین رویه را انتخاب کرده اند. احتمالا تنها حمید بقایی است که هر از چند گاهی برخی موضوعات مربوط به دولت قبلی را پاسخ می دهد.
لبخند در میان سیاسیون ایرانی موضوع غریبه ای نیست. سیدمحمد خاتمی نیز در دوره ریاست جمهوری خود عنوان "سید خندان" را به کنایه از سوی برخی هواداران خود دریافت کرده بود. هرچند نوع لبخند های این دو به طور کلی متفاوت است. عنوان "سید خندان" برای خاتمی از سوی طیف تندرو اصلاحطلبان که خواسته های غیرمنطقی و ساختارشکنانه خود را در ریاست جمهوری خاتمی دنبال میکردند و از رسیدن به آن ناامید شده بودند به او داده شده بود در حالی که احمدی نژاد از همان بدو ریاست جمهوری با لبخندهایش معروف شد. هرچند لبخندهای این روزهای احمدینژاد با لبخندهای روزهای پیشین تفاوت دارد.
با این وجود دور زدن تمامی سوالات پیرامون هر شخصیت سیاسی بی تردید اتفاق مطلوبی نیست و معلوم نیست محمود احمدینژاد که به گزارش رسانه ها تا حدود دو هفته دیگر باید یک رکورد دیگر را به نام خود ثبت کند و به عنوان اولین رییس جمهور کشورمان که بعد از دوره ریاست جمهوری اش به دادگاه رفته معرفی شود چرا همچنان سکوت می کند و لبخند میزند.
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
ســـلام مــن بــه مـحـرم
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمههـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون و به شال ماتم مـهـدی
سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـامـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر
سلام من به محرم به دسـت و بـازوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـوارهی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـارهی اصـغـر
سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـاشـقـی زهـیـرش
بـه بـازگـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش
سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش
سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب
سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، تبلیغات ، ،
برچسبها:
احکام مسجد
نجس کردن زمین و سقف و بام و طرف داخل دیوار مسجد حرام است و هر کس بفهمد که نجس شده است ، باید فورا نجاست آن را برطرف کند و احتیاط واجب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند و اگر نجس شود، نجاستش را برطرف نمایند، مگر آنکه واقف آن را جزو مسجد قرار نداده باشد.
اگر نتواند مسجد را تطهیر نماید، یا کمک لازم داشته باشد و پیدا نکند،تطهیر مسجد بر او واجب نیست . ولی اگر بی احترامی به مسجد باشد، بنابر احتیاط واجب باید به کسی که می تواند تطهیر کند اطلاع دهد.
اگر جایی از مسجد نجس شود که تطهیر آن بدون کندن یا خراب کردن ممکن نیست ، باید آنجا را بکنند، یا اگر خرابی
زیاد لازم نمی آید، خراب نمایند. و هزینه پرکردن چاله و تعمیر خرابی بر کسی است که مسجد را نجس کرده است و براشخاصی که برای تطهیر مسجد جایی از آن را کندند یا قسمتی از آن را خراب نمودند،پر کردن جایی که کنده اند و ساختن جایی که خراب کرده اند، واجب نیست . ولی اگر آن کس که نجس کرده بکند یا خراب کند، در صورت امکان باید پر کند و تعمیر نماید.
اگر مسجدی را غصب کنند و به جای آن خانه و مانند آن بسازند که دیگر به آن مسجد نگویند، باز هم بنابر احتیاط واجب ،
نجس کردن آن حرام و تطهیر آن واجب است .
نجس کردن حرم امامان علیهم السلام ، حرام است و اگر یکی از آنها نجس شود، چنانچه نجس ماندن آن بی احترامی باشد، تطهیر آن واجب است . بلکه احتیاط واجب آن است که اگر بی احترامی هم نباشد، آن را تطهیر کنند.
اگر حصیر مسجد نجس شود، بنابر احتیاط واجب باید آن را آب بکشند. ولی چنانچه به واسطه آب کشیدن خراب
می شود و بریدن جای نجس بهتراست ، باید آن را ببرند. و اگر کسی که نجس کرده ببرد، باید خودش اصلاح کند.
بردن عین نجس مانند خون در مسجد اگر بی احترامی به مسجد باشد حرام است و همچنین بردن چیزی که نجس شده در صورتی که بی احترامی به مسجد باشد حرام است .
اگر مسجد را برای روضه خوانی چادر بزنند و فرش کنند و سیاهی بکوبند و اسباب چای در آن ببرند، در صورتی که این کارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نمازخواندن نشود، اشکال ندارد. بنابر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت مایند و همچنین نباید صورت چیزهایی که مثل انسان و حیوان روح دارد در مسجد نقش کنند، و نقاشی چیزهایی که روح ندارد مثل گل و بوته ، مکروه است .
اگر مسجد خراب هم شود، نمی توانند آن را بفروشند یا داخل ملک و جاده نمایند.
فروختن در و پنجره و چیزهایی دیگر مسجد حرام است ، و اگر مسجد خراب شود، باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد کنند، و چنانچه به درد آن مسجد نخورد باید در مسجد دیگر مصرف شود. ولی اگر به درد مسجدهای دیگر هم نخورد می توانند آن را بفروشند و پول آن را اگر ممکن است صرف تعمیر همان مسجد و گرنه صرف تعمیر مسجد دیگر نمایند.
ساختن مسجد و تعمیر مسجدی که نزدیک به خرابی می باشد مستحب است . و اگرمسجد طوری خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد، می توانند آن را خراب کنند و دوباره بسازند. بلکه می توانند مسجدی را که خراب نشده برای احتیاج مردم خراب کنند و بزرگ تر بسازند.
تمیز کردن مسجد و روشن کردن چراغ آن مستحب است و کسی که می خواهد مسجد برود، مستحب است خود را خوش بو کند و لباس پاکیزه و قیمتی بپوشد و ته کفش خود را بازرسی کند که نجاستی به آن نباشد. و موقع داخل شدن به مسجد اول پای راست و موقع بیرون آمدن اول پای چپ را بگذارد.
همچنین مستحب است از همه زودتر به مسجد آید و از همه دیرتر از مسجد بیرون رود. وقتی انسان وارد مسجد می شود، مستحب است دو رکعت نماز به قصد تحیت و احترام مسجد بخواند، و اگر نماز واجب یا مستحب دیگری هم بخواند کافی است .
خوابیدن در مسجد اگر انسان ناچار نباشد و صحبت کردن راجع به کارهای دنیا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعری که نصیحت و مانند آن نباشد، مکروه است ز
مکروه است آب دهان و بینی و اخلاط سینه را درمسجد بیندازد، و گمشده ای را طلب کند و صدای خود را بلند کند، ولی بلند کردن صدا برای اذان مانعی ندارد.
راه دادن بچه و دیوانه به مسجد مکروه است . و کسی که پیاز و سیر و مانند اینها خورده که بوی دهانش مردم را اذیت
می کند، مکروه است به مسجد برود.
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، تبلیغات ، ،
برچسبها:
مسجد خوب باید چگونه باشد؟
مسجد نباید (فقط) تبدیل شود به محل عبادت پیرمردها و پیرزنها. همه مردم در همه سنین باید به مسجد بیایند. این گونه نباشد که مثلاً پیرمردها بیایند مسجد و جوانها در مغازه و در حال کسب و کار باشند.
مساجد و مهمترین چالشهای پیش رو
مبنای این گزارش، گفتاری است که حجتالاسلام قرائتی حدود یک سال پیش در پایگاه اینترنتی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب (KHAMENEI.IR) منتشر کردند. موضوع این گفتار این بود که «مسجد مورد نظر اسلام و طراز انقلاب اسلامی چگونه باید باشد؟» به تناسب هر موضوع، تلاش خواهد شد تا از سایر گفتهها و نوشتهها هم برای این آسیبشناسی استفاده شود.
آسیب اول: تک قشری شدن مساجد
حجتالاسلام قرائتی در این گفتار میگوید: «یکی از آفتهای جامعه ما این است که مسجدیها یک قشر هستند و در غیر مسجد، یک قشر دیگر هستند.» او در همین گفتار منظور خود از این گفته را این گونه تشریح میکند: «مسجد نباید تبدیل شود به محل عبادت پیرمردها و پیرزنها. همه مردم در همه سنین باید به مسجد بیایند. این گونه نباشد که مثلاً پیرمردها بیایند مسجد و جوانها در مغازه و در حال کسب و کار باشند.»
به این ترتیب، رئیس ستاد اقامه نماز به موضوع رویکرد جوانان به مسجد اشاره میکند. حقیقت این است که به عقیده کارشناسان امور دینی و مذهبی، اگر چه در برخی از ایام سال مثل محرم، لیالی قدر و اعتکاف، جوانان استقبال خوبی از اماکن مذهبی همچون مسجد و برنامههای آن میکنند؛ اما در سایر ایام سال، میزان مراجعه جوانان به مسجد کمتر میشود.
متأسفانه در کشور، پژوهشهای خوبی در این حوزه انجام یا منتشر نشده است و صرفاً میتوان به مشاهدات عینی و البته اقوال کارشناسانی مانند حجتالاسلام و المسلمین قرائتی توجه کرد، اما در کنار تک قشری بودن مساجد از حیث سنی، قرائتی موضوع تفکرات سیاسی را هم پیش میکشد و میگوید: «این گونه نباشد که مسجد در اختیار حزب یا گروه خاصی باشد و این مسئله باعث شود که عدهای از مردم به مسجد نیایند.» اشاره قرائتی به این است که برخی اوقات، عقاید سیاسی یا فرهنگی امام جماعت یا برخی نهادهای پیرامونی مسجد، بدون توجه به تکثر عقاید در مخاطبان، باعث گریز عدهای از مسجد میشود.
آسیب دوم: عام نبودن برنامه مساجد
قرائتی در بخش دیگری از آسیب شناسی مساجد به موضوع عامالشمول نبودن مساجد اشاره میکند و در بیان این آسیب میگوید: «ما باید برای انواع نیازها، انواع پاسخها را در مسجد عرضه کنیم.» قرائتی معتقد است باید مساجدی باشند که فضای بازی برای کودکان داشته باشد تا آنها هم مشتری این نهاد مذهبی و اجتماعی شوند. در عین حال باید مساجدی برای برطرف کردن شبهات جوانان و نیز مساجدی در سطح اساتید دانشگاه وجود داشته باشد تا به این ترتیب همه اقشار جامعه در مسجد حضور داشته باشند، ولو این که هر مسجد، مخصوص قشر خاصی از جامعه باشد.
آسیب سوم: محور قرار نگرفتن مساجد در جامعه
این کارشناس مسائل دینی، وارد حوزه محور قرار گرفتن مسجد در جامعه هم میشود و میگوید: «مۆمنین باید مسجد را به عنوان محور فعالیتهای خودشان قرار بدهند. حتی برنامه روزانه خود را با توجه به وقت نماز در مسجد تنظیم کنند. مۆمنین میتوانند قرار ملاقاتهای خود را در مسجد قرار دهند.» موضوعی که در جامعه کنونی ما به فراموشی سپرده شده و نمود عینی آن، در بسته شدن در مساجد، بعد از هر وعده نماز روزانه است.
این یک آسیب است که در پژوهشی که با هدف «بررسی حضور جوانان در مسجد، بررسی وضع مساجد موجود از دیدگاه جوانان و بررسی نگرش جوانان درباره مسجد» توسط آقای جوادی، برای «دفتر پژوهشهای اجتماعی سازمان تبلیغات اسلامی» انجام شده و نظرات 650 نفر از جوانان مناطق 20 گانه تهران درباره موضوعات عنوان شده به روش پیمایشی جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده است؛ تنها یک سوم پاسخگویان، مسجد را مهمترین مکان عمومی موجود در محله میدانند و با افزایش سطح تحصیلات، از میزان قلمداد کردن مسجد (به عنوان مهمترین مکان عمومی) کاسته میشود.
آسیب چهارم: بد اجرا کردن برخی برنامههای دینی
مکرر از زبان آقای قرائتی در صدا و سیما شنیده شده و در مطلب یاد شده هم آمده که «غیر از صدای اذان، نباید صدایی از مسجد پخش شود؛ چه به اسم مناجات، چه به اسم پیشخوانی یا سحرخوانی. هیچ مرجعی اجازه نمیدهد شما قبل از اذان صبح مردم را از خواب بیدار کنید. فقط برای اذان میشود مردم را برای نماز از خواب بیدار کرد.»
قرائتی در جای دیگری میگوید: «ما ائمه جماعت نباید نمازها را طولانی و بین نماز سخنرانی داشته باشیم، سخنرانی بین نماز، گروگانگیری است و میتوان بعد نماز چند دقیقهای را به مربیان تفسیر قرآن اختصاص داد.» جالب است بدانید طبق روایات اسلامی هم شایسته است که نماز جماعت سریعتر از نماز فرادی خوانده شود.
آسیب پنجم: مسائل مربوط به مسجد
پرواضح است که داشتن یک مسجد مناسب میتواند در جلب مردم به این نهاد مذهبی کمک کند. قرائتی در بیان مختصات مسجد خوب میگوید: «مسجد باید محکم، ساده و بدون تزئینات باشد.» از نظر او، این مختصات در کنار این که مسجد در محلی ساخته شود که خوش سابقه است؛ میتواند مردم را جذب کند. از نظر حجت الاسلام قرائتی «در مسجد نباید بعد از نماز بسته شود. این آفت مسجد است. در خیلی از مسجدها نماز که خوانده میشود، در مسجد بسته میشود. توجیهشان هم این است که ما نمیتوانیم یک مسجد بزرگ را با کولرها یا بخاریها و چراغهای روشن، باز نگه داریم برای این که یک نفر میخواهد نماز بخواند. بله این درست است، اما شما میتوانید در حیاط مسجد، یک جایی را بگذارید مخصوص نماز خواندن بعد از وقت جماعت. یک وقت کسی مسافر است، رهگذر است، میخواهد نماز بخواند، در مسجد باید باز باشد.»
آسیب ششم: اولیای مسجد
روشن است که متولیان و متصدیان یک مسجد هم تأثیر بسزایی در شکلگیری رغبت عمومی به این مکان دارند. قرائتی معتقد است «در هر مسجدی یک نهاد باید متولی و مدیر امور باشد. این گونه نباشد که چند شخص و مجموعه و نهاد و کانون، داعیه اداره مسجد را داشته باشند. از قدیم گفتهاند آشپز که دو تا شد، آش یا شور میشود یا بی نمک. حالا بعضی اوقات، ما در مسجد، 13 یا 14 نفر آشپز داریم!»
غیر از مسئله مدیریتی، او میگوید: «پیشنماز مسجد باید کسی باشد که افراد زیادتری را به مسجد بکشاند. باید از نظر قرائت بهترین باشد. باید از دیگران عادلتر باشد. پیشنمازهای پیرمرد که قدرت ارتباط با نسل جوان را ندارند، باید با یک طلبه جوان خوش سلیقه در کار امامت جماعت مسجد، شریک شوند. آن پیرمرد نماز را بخواند و این طلبه جوان با جوانان ارتباط بگیرد. پیرمرد هفتاد یا هشتاد ساله که نمیتواند با بچه سیزده ساله ارتباط برقرار کند.» غیر از این دو رکن نیروی انسانی در مساجد، قرائتی در مورد خادمین مساجد هم میگوید که باید «جوان، خوش صدا و خوش قیافه» باشند و این در حالی است که بسیاری از جوانان از این شغل رویگردان هستند.
منبع: جام جم
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، تبلیغات ، ،
برچسبها:
فوائد رفت و آمد به مسجد
واژه مسجد در فرهنگ قرآن به معناي مکاني است مقدس که در پيشگاه خداوند سجده ميکنند. ابن خلدون: (قرن 15 م) تنها براي سه مسجد تمايز قائل است مسجد مکه (مسجدالحرام) مسجد مدينه (مسجدالنبي) مسجد بيت المقدس (مسجد الاقصي و قبة الصخره). با اين حال واژهي مسجد سريعاً به خانه حضرت محمد (ص) که امت وي براي عبادت و مذاکره درباره امور مختلف در آن جمع ميشدند خانهاي که از ميان همه خانهها تقدس يافته بود، اختصاص پيدا کرد. و معابد اسلامي که کمابيش از اين نمونه پيروي ميکرده و داراي همان عملکردها بودند، نيز مسجد ناميده شدند.
فضائل آثار رفت و آمد به مسجد
مسجد به عنوان پايگاه عبادت و يا خداوند متعال و پايگاه جهاد فکري و تعليم و تعلم معارف اسلامي ميباشد در آن پايگاه وحدت مسلمين و نمايش روح وحدت و يکپارچگي به دشمنان پيدا و پنهان جامعه اسلامي ميباشد. در شرع مقدس اسلام بسيار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانيد و بهتر از همه مسجدها، مسجدالحرام ميباشد و بعد از مسجدالحرام، مسجدالنبي (ص) و بعد مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بيت المقدس و بعد از آن مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله و بعد از مسجد محله مسجد بازار ميباشد. زياد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدي که نمازگزار ندارد مستحب است و همسايه مسجد اگر عذري نداشته باشد مکروه است در غير مسجد نماز بخواند. و نيز مستحب است انسان با کسي در مسجد حاضر نميشود غذا نخورد و در کارها با او مشورت نکند و همسايه او نشود و از او زن نگيرد و به او زن ندهد.
فضائل مسجد
سکونت در جوار عرش الهي پاداش مسجد است. در فرداي قيامت و کسب مغفرت گناهان از خداوند متعال يکي ديگر از فوائد و آثار رفت و آمد به مسجد است و فرشتگان از اهل مسجد ديدار ميکنند و تسبيح زمين براي انسانهاي مسجدي يکي ديگر از آثار و برکات رفت و آمد به مسجد است. امام صادق (ع) ميفرمايد: «مَنْ مَشَى إِلَى مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِ اللَّهِ فَلَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى مَنْزِلِهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ مُحِيَ عَنْهُ عَشْرُ سَيِّئَاتٍ وَ رُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ ». «کسي که به سوي مسجد گام بر ميدارد بر هيچ خشک و تري پا نميگذارد مگر اينکه از زمين اول تا هفتم براي او تسبيح ميکنند». (وسائل الشيعه، ج 3، ص 483)
فوائد علمي- اجتماعي و اخلاقي رفت و آمد به مسجد
فائده و بهرهاي که از رفت و آمد و انس با مسجد نصيب انسان مسلمان ميشود تنها ثواب بردن و در سراي ديگر مشمول لطف الهي واقع شدن نيست بلکه در همين جهان نيز فوائد و آثار اصلاح تربيتي علت اجتماعي و سياسي فراواني در سايه رفت و آمد به مسجد براي انسان مؤمن حاصل خواهد شد که ما به موارد معدود از اين فوائد به صورت خلاصه اشاره ميکنيم.
مسجد مرکز يافتن دوستان الهي ميباشد
هيچ انساني در زندگي اجتماعي خويش از دوستان خوب بينياز نيست. دوست خوب معين و ياور انسان در طي راه سعادت و کمال و يار و غمخوار او در عرصه بروز مشکلات و سختيها است. مشکلاتي که لازمه اجتناب ناپذير عالم بشري و زندگي اجتماعي است و هيچ انساني هر قدر هم که توانا و نيرومند باشد گريزي از آنها ندارد بنابراين مسأله دوستيابي و اينکه انسان دوستان صميمي و همدل خويش را از ميان چه افرادي برگزيند از اهميت خاصي برخوردار است. يکي از مراکزي که در روايات به عنوان کانون يافتن دوست خوب و صميمي مطرح شده است مسجد است.
در حديثي از امام علي (ع) که از مسجد به عنوان مرکز يافتن برادراني که انسان را در مسير الله ياري ميدهند ياد نموده بودند. و در روايات ديگري نيز بر اين امر تأکيد شده است. (من لا يحضره الفقيه، ج 1، باب فضل المساجد و حرمت، ص 237-713).
.
انسانهاي مسجدي الگوها و نمونههاي جامعه
امام صادق (ع) نيز انسانهاي مسجدي را از برترين و برگزيدگان جامعه معرفي نموده است. انسان مسجدي اهل بهشت است: پيامبر (ص) در حديثي ميفرمايند: که آنان که به نداي مؤذنين پاسخ گويند و به سوي مسجد ميشتابند از اهل بهشت معرفي کردهاند. (بحارالانوار، ج81، ص154، کتاب صلاة، باب اذان و اقامه)
اهل مسجدي مانع نزول عذاب الهي
علاوه بر آنکه در برخي از روايات صريحاً اهل مسجد را انسانهايي فرخنده و مبارک به شمار آوردهاند در پارهاي ديگر از روايات وجود انسانهاي مسجدي را مايه رفع بلا و تأخير در نزول خشم و غضب الهي بر جامعه شناختهاند. (حديثي در مستدرک الوسائل، ج 3، ص 366، باب 6، روايت3)
اهل مسجد انسانهايي جوانمرد و با مروت
جوانمردي و بزرگواري نيز يکي از خصوصياتي است که در باب دوستيابي کاملاً مورد توجه قرار ميگيرد و در کوران حوادث اين دوستان غيرتمند و جوانمرد هستند که مدافع انسان و ياور او خواهند بود اتفاقاً در روايات نيز يکي از خصوصيات انسانهاي مسجدي جوانمرد بودن آن ذکر کرده و حضور يافتن در مساجد يکي از لوازم مروت و جوانمردي به شمار رفته است.
سالم ماندن اهل مسجد از بلاهاي آسماني
آنگاهي که در صورت ادامه عصيان و سرکشي انسانها بر اساس سنت و تغيير ناپذيري الهي عذاب و خشم خداوند نازل ميشود اين انسانهاي مسجدي هستند که رحمت حق تعالي شامل حال آنان شده و از بلا و انتقام الهي مصون و محفوظ ميمانند.
در حديثي از پيامبر (ص) آمده است: «إِذَا نَزَلَتِ الْعَاهَاتُ وَ الْآفَاتُ عُوفِيَ أَهْلُ الْمَسَاجِدِ ». «به هنگام نزول بلا و آفت اهل مساجد سالم و محفوظ هستند».
محبت و عشق مؤمن به مسجد
پيامبر و اهل بيت تنها رفتن به مسجد را توصيه نفرمودهاند بلکه از اين بالاتر ما را به محبت ورزيدن و انس و علاقه قلبي داشتن به مسجد تشويق نمودهاند و اين امر ناشي از آن است که مسجد متعلق به حق تعالي و محبوب حق تعالي و محبوب انسان مسلمان است و مؤمن همان گونه که به ذات مقدس حضرت حق تعالي شديدترين علاقهها را دارد به مسجد هم که خانه اوست عشق ميورزد. و چوب و سنگ و اشيايي که به عنوان اجزاي مسجد به کار رفته است قبل از اينکه اجزاي مسجد باشد آن ربط خاص را با خداوند متعال نداشتند اما اينکه به عنوان اجزاي مسجد به کار برده شدهاند اين ارتباط آنها را در ديد انسان مؤمن محبوب و دوست داشتني ميکند و باعث ميشود وي از صميم قلب به در و ديوار خانه خدا عشق ورزيده و به آن بوسه ميزند.
تعمير و آباد نگاه داشتن مساجد
يکي از مستحبات مسجد ساختن و تعمير کردن آن است. در رسالههاي عمليه ميخوانيم ساختن مسجد و تعمير مسجدي که نزديک به خرابي باشد مستحب است و در روايات که از معصومين (ع) وارد شده نيز بر هر سه امر تأکيد شده است هم ساختن هم تجديد بناء و مرمت و هم رفت و آمد به مساجد مورد تشويق و ترغيب قرار گرفته است. قرآن مجيد عمارت مساجد الهي را تنها در صلاحيت اهل ايمان قرار داده آنجا که فرمودهاند: «إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر». «تنها کساني مساجد خدا را عمران ميکنند که به خداوند و روز جزاء ايمان آورده باشند. همچنين تعميرات براي مساجد مانع نزول عذاب الهي ميشوند».
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، تبلیغات ، ،
برچسبها:
از احکام مسجد چه میدانید؟
مسجد جاى ورزش و تمرین ورزشى نیست و از کارهایى که با شأن و منزلت مسجد منافات داشته و با جهت وقف مخالفت دارد، باید پرهیز شود.
در این مقاله در مورد مسجد و احکام آن مطالب و پرسش و پاسخهایی را تقدیم شما عزیزان می کنیم:
سوال: آیا در مسجد اجرای برنامه ورزشی ازقبیل باستانی؛ کشتی؛ پینک پنگ جایز است؟
انجام این گونه امور در شأن مسجد نیست. بله گاهی مسجد دارای سالن یا زیر زمینی است که حکم مسجد را ندارد و واقف هم شرط خاصی در استفاده از آن نکرده است، که در این صورت مانعی در اجرای برنامه های فرهنگی، ورزشی (با حفظ حرمت مسجد) در آن نمی باشد.
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سۆال، چنین است:
حضرت آیة الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
مسجد جاى ورزش و تمرین ورزشى نیست و از کارهایى که با شأن و منزلت مسجد منافات داشته و با جهت وقف مخالفت دارد، باید پرهیز شود.
حضرت آیة الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
مناسب مسجد نیست.
حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
ورزش براى همگان، مخصوصاً براى جوانان و نوجوانان امر لازمى است؛ ولى مناسب مساجد و حسینیّه ها نیست. لازم است مکان مناسب دیگرى براى آن در نظر گرفته شود.
حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
انجام این امور در مسجد جایز نیست.
(توجه: استفتا برای این سوال از دفاتر آیات عظام: خامنه ای، سیستانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی (مد ظلهم العالی)، توسط سایت اسلام کوئیست انجام گرفته است)
اینکار اشکال ندارد و در صورتیکه مسجد مذکور اختصاص به گروه و قوم خاصی نداشته باشد، مسجد جامع شمرده میشود.
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سۆال، چنین است:
حضرت آیة الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
فی نفسه اشکال ندارد.
حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
مانعی ندارد.
حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
اشکالی ندارد.
حضرت آیة الله العظمی نوری همدانی (مد ظله العالی):
در صورتیکه محل رفت و آمد همه مردم باشد و اختصاص به قوم خاصی نداشته باشد، مسجد جامع محسوب میشود.
حضرت آیة الله هادوی تهرانی (مد ظله العالی):
اشکالی ندارد.
(توجه: استفتا برای این سوال از دفاتر آیات عظام: خامنهای، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست انجام گرفته است)
مساجد از جهت فضیلت در یک رتبه نیستند. ترتیب فضیلت آنها به این قرار است: مسجد الحرام، مسجد النبی(صلی الله علیه و آله)، مسجد کوفه، مسجد الاقصی، مسجد جامع هر شهر، مسجد قبیله و مسجد بازار
مسجد، احکامی دارد؛ از جمله:
این امور درباره مسجد، مستحب است:
الف) ساختن؛
ب) تمیز کردن؛
ج) روشن کردن چراغهای آن؛
د) خواندن دو رکعت نماز تحیت هنگام ورود به مسجد؛
ه) اقامه نمازهای واجب در مسجد (ولی اقامه نمازهای مستحبی در منزل، بهتر است)؛
و) خوشبو بودن؛
ز)پوشیدن لباسهای پاکیزه و گرانبها هنگام رفتن به مسجد؛ زیرا قرآن میفرماید: «خُذُوا زینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ»1 ؛2
انجام این امور در مسجد مکروه است:
الف) حضور نیافتن در مسجد بدون عذر، مخصوصاً برای همسایه آن؛ زیرا در روایت وارد شده است: «لَا صَلاَةَ ِلجَارِ المَسْجِدِ اِلَّا فِی المَسْجِدِ.»3
ب) بدون استفاده گذاشتن مسجد؛ زیرا یکی از سه چیزی که روز قیامت به خداوند شکایت خواهد کرد، مسجدی است که تعطیل شده است.
ج) در مسجد از دنیا حرف زدن؛4
این کارها درباره مسجد، حرام است:
الف) توقف جنب، حائض و نفساء؛ ولی عبور آنها اشکال ندارد، به استثنای مسجد الحرام و مسجد النبی(صلی الله علیه و آله)
ب) گذاشتن چیزی در مسجد توسط این سه نفر؛ گرچه از پنجره مسجد، چیزی را در داخل مسجد قرار دهند.
ج) نجس کردن مسجد؛ اگرمسجد، نجس شود، تطهیر آن واجب فوری است.
د) طلاکوبی مساجد؛
ه) انتقال و بیرون بردن اموال مسجد به جای دیگر؛ حتی اگر آن مکان نیز مسجد باشد.5
چنانچه زمینی برای ساخت مسجد وقف شود، عمق و ارتفاع آن نیز مسجد خواهد بود؛ مگر آنکه واقف، استثنا کرده باشد و نیز پس از آنکه مسجد ساخته شد، همه جای آن حکم مسجد را دارد، به همین سبب است که فقها میفرمایند: اعتکاف کردن در پشت بام مسجد نیز جایز است.6
برخی احکام مسجد:
1ـ واقف، هیئت امنا، امام جماعت مسجد و نیز هیچ کس دیگر حق ندارند مسلمانی را از آمدن به مسجد منع کنند؛ زیرا مسجد، متعلق به تمام مسلمانان است.
2ـ چنانچه شخصی در مسجد جا گرفته است، حتی اگر کودک باشد، جایز نیست جای او را بگیرند یا او را بلند کنند و دیگری را به جای او بنشانند؛ مگر آنکه نماز، شروع شده و آن شخص نیامده باشد.7
3ـ شخصی که وارد مسجد می شود و میبیند جماعت تمام شده است؛ ولی هنوز صفها به هم نخورده، نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگوید؛ بلکه اذان و اقامهای که برای نماز جماعت گفته اند، برای این شخص نیز به حساب میآید.8
4ـ مساجد از جهت فضیلت در یک رتبه نیستند. ترتیب فضیلت آنها به این قرار است: مسجد الحرام، مسجد النبی(صلی الله علیه و آله)، مسجد کوفه، مسجد الاقصی، مسجد جامع هر شهر، مسجد قبیله و مسجد بازار.9
5ـ به فتوای بیشتر فقها شخص مسافر در سه مسجد و نیز در حرم امام حسین (علیه السلام) مخیر است که نمازهای چهار رکعتی خود را کامل یا قصر بخواند: مسجد الحرام، مسجد النبی(صلی الله علیه و آله) و مسجد کوفه.10
6ـ اعتکاف باید در مسجد باشد و خروج معتکف از مسجد جایز نیست؛ مگر به ضرورت (پس اعتکاف در منزل و حسینیه، باطل است). آن هم نه هر مسجدی؛ بلکه مساجد اربعه؛ یعنی مسجد الحرام، مسجد النبی(صلی الله علیه و آله)، مسجد کوفه و مسجد بصره، و در مسجد جامع شهرهای دیگر به قصد رجاء اشکال ندارد.11
سۆال: آیا سیاهکوبی مساجد در عزای سید الشهداء (علیه السلام) و اقامه عزای آن حضرت و یا برگزاری کلاسها و انجام کارهای فرهنگی در مساجد جایز است؟
جواب: چنانچه لطمهای به مسجد وارد نشود و مزاحم انجام نماز نباشد، اشکال ندارد.
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، تبلیغات ، ،
برچسبها:
مسجد قلب جامعه اسلامى
مسجد در اسلام قلب تپنده حیات اسلام و كانون و محور فعالیتهاى جامعه اسلامىاست.
محمد سلیمان تاكیوچى عضو جامعه قوم شناسى ژاپن در پاسخ به این سؤال كه چرااز میان تمامى مذاهب خاور دور و خاور میانه، دین اسلام را پذیرفته و مسلمانشده، در مقالهاى مىنویسد:
«... مذهب بودا و مسیحیت علایق معنوى را از علایق مادى جدا كرده و انسان رابه كنارهگیرى از جامعه ترغیب مىكند.
بعضى از فرقههاى بودایى و مسیحى معبدها و صومعهها را در كوهها و اماكن دوراز دسترس جامعه بنا مىكنند، اما در اسلام مساجد در قلب اجتماعات، در روستاهاو شهرها بنا مىشود و نیایش با جماعت و در خدمت جامعه مورد تقدیر است. مناطمینان دارم این زمان بهترین فرصتبراى اشاعه اسلام در ژاپن است.» (1)
مجموعههاى شهرسازى اسلامى همه وابسته و مربوط به مسجد جامع بوده و مسجد كهقلب جامعه است روزى پنج نوبت مسلمانان را از مجموعهها و اجزاء شهر در خودجمع مىكند و ایمان آنان را تازه مىسازد و به جاى خود بازمىگرداند.
در بناهاى اسلامى چند نوع مسجد وجود دارد مانند مسجد محله، مسجد قبیله، مسجدبازار، مسجد جمعه و مسجد جامع.
در تمامى شهرهاى اسلامى مهمترین بنا، مسجد جامع استشامل مجموعههاى زیر است:
مسجد و محراب، بیتالمال، دارالعماره، مدرسههاى علمیه، بازار، حمام، ادارهحسبه، بیمارستان، رباط، اقامتگاه امام جمعه، آشپزخانه و محل مراسم عقدازدواج.
مسجد و تسبیح دستهجمعى به سوى كمال
مسجد: مشتمل بر گنبد،گلدسته، شبستان، منبر، محراب، دكه، وضوخانه و ...
گنبد و گلدستههاى مسجد عابدى را مجسم مىكند كه عرقچین بر سر گذاشته و دودستخود را براى تسبیح و عبادت به سوى آسمان برافراشته و سقف زیر گنبدنمودار آسمان است و نمازگزاران همگان با تسبیح موجودات آسمانها و زمین خدارا تسبیح و عبادت مىكنند:
"یسبح لله ما فى السموات و ما فى الارض الملك القدوس العزیز الحكیم." (2)
ازبالاى گلدستهها روزى پنجبار اذان گفته مىشود و مردم شهر براى نماز فراخوانده مىشوند.
منبر بر دو نوع است، منبر كوتاه براى موعظه نمازگزاران وتعلیم احكام و غیره در روزهاى عادى و منبر بلند براى روزهاى پرجمعیت و ایرادخطبههاى نماز جمعه، ستونهاى مسجد، یادآور نماز ستون دین است.
مسجد و محراب
محراب از كلمه حرب به معناى جنگ، جایى است كه در گودى واقعشده همچون سنگر، رمز مبارزه با شیطان درون و آماده سازى نفس براى شیاطینالانس و از این رو مسجد گذشته از محل نماز، پایگاه بسیج و اجتماع رزمندگان براى رفتن به جبههها و جهاد مقدس است. و در مرزها همین مساجد به صورت رباط وقرارگاه درآمده از منارهاى آن به عنوان دیدهبانى استفاده مىشود.
مسجد و بازار
بعضى از مساجد جمعه و جامع از دو طرف و بعضى از چهار طرفبه بازار راه دارد و بازارهاى اسلامى كه همچون مسجد طاقوار ساخته شده جزءمجموعههاى مسجد جامع است و براى ورود به آنها از حیاط مسجد مىگذرند، باشد كهبازاریان با یاد خدا وارد بازار و كسب و كار شوند.
به تعبیر معماران و مهندسان شهرسازى كه در بناهاى اسلامى كاوش مىكنند بازاراسلامى بهمنزله ستون فقرات یك شهر است و این همان تعبیرى است كه خداوند درقرآن براى مال كرده است:
"التى جعل الله لكم قیاما." (3)(اموالى كه خداوند مایه قوام شما قرار دادهاست).
هدف قرآن از پیوند میان مسجد و بازار این است كه مردانى تربیت كند كه:
"...لاتلهیهم تجارة ولابیع عن ذكر الله و اقام الصلوه..." (4)هیچ تجارت و داد و ستدى آنان را از یاد خدا و اقامه نماز باز ندارد.
نتیجه پیوند میان بازار و مسجد این بود كه قوانین اقتصاد اسلامى اغلب خود به خود به اجرا در مىآمد و بازاریان روزى چند نوبت در مساجد از نیروى ایمان وتقوى شارژ مىشدند و چون به سر كار باز مىگشتند، كمتر دروغ مىگفتند و كمتر بهاحتكار و كمفروشى مىپرداختند.
و از اینرو معاملات با اعتماد فراوان در بازارهاى اسلامى صورت مىگرفت، و مسلمانان كار و تجارتشان را چیزى جداى از عبادت نمىدانستند.
روژه گارودى فیلسوف مسلمان فرانسوى در كتاب خود مسجد آئینه اسلام مىنویسد:
«در دوران عظمت اسلام تمام زندگى شهر در مسجد جریان داشت، در آنجاست كه قراردادهاى تجارى بسته مىشود، زیرا اسلام تمایزى میان مقدس و نامقدس نمىشناسد، اجراى شریعت بیش از هر چیز به این معنى بوده است كه انسان 24 ساعت شبانهروز در محضر خداوند بسر مىبرد و هر عملى در زیر نگاه او انجام مىشود،بنابراین هر عملى كه توام با تقوى باشد یك بعد قدسى دارد و نماز درنگى است در سلسله لحظات گوناگون، درنگى كه به سایر لحظات معنى مىدهد. بنابراین نماز از بقیه اعمال جدا نیست.» (5)
مسجد و بیت
المالاز زمان پیامبر اكرم(ص) یكى از مجموعههاى مسجد بیتالمال است كه در آن وجوهات نقدى و صدقات و غیره دریافت و نگاهدارى مىشود و اگر بازرگانى دچار ورشكستگى مىشد و یا در سفر در راه مىماند از سهم و القارمین و ابن سبیل تامین مىگردید.
فخر رازى در تفسیر آیه" انما یعمر مساجد الله من آمن بالله" و ... مىنویسد: درعمران و آبادى مسجد اقامه نماز و پرداخت زكات اعتبار شده زیرا مردم با حضوردر نماز جماعت به مساجد رونق مىدهند و چون زكات دهنده باشند افراد كم درآمد و نیازمند نیز به مسجد روى مىآورند و بر رونق و آبادانى آن مىافزایند. اما اگر عمارت را حمل بر مصالح ساختمانى كردیم، از آنجا كه پرداخت زكات واجب و بناى مسجد مستحب است تا از واجب فارغ نگردد به مستحب نمىپردازد. (6)
اكنون دركنار بسیارى از مساجد صندوق قرضالحسنه خدمات بسیار مهمى را به جامعه ارائه مىدهند.
مسجد و دارالعماره
هم چنین از زمان پیامبر اكرم(ص) مسجد كانونعبادى سیاسى بوده، گرچه پس از دوره صدر اسلام، بسیارى از زمامداران به تضعیف نقش سیاسى مساجد پرداختهاند ولى مىبینیم در سال169 هجرى در قاهره جنب مسجد جامع جدید العسكر، دارالامارهاى در ارتباط مستقیم با مسجد ساخته شده وابن طولون مسجدى مىسازد كه در بخش جنوبى آن ساختمان حكومتى دارالاماره قراردارد و این روش تا قرنها میان زمامداران اسلامى متداول بوده است. مساجدى مانند مسجد ارك از این قبیل است.
مارسل بوازار راجع به جنبه سیاسى مسجد مىنویسد:
«اقامه نماز جمعه وسیلهاى است براى گردهمایى مسلمانان در روز تعطیل و طرح مسائل مهم اجتماعى و بحث و گفتگو درباره مسائل بهداشت، مسكن و تصمیم گیرىهاى سیاسى و غیره.
در حقیقت برپایى نماز جمعه به كار گرفتن عبادت خداوند است در راه خدمت به امت. گردهمایى جمعه، مخصوصا در سالهاى اخیر و در ممالك استقلال یافته تاثیر و كارآیى بسیار داشته مسلمانان با اجتماع خود در مساجد طرح مبارزه علیه ستمگران را ریخته و تزلزلى در فرمانروایى استعمار غرب پدید آوردهاند.
كارى كه احزاب و گروههاى سیاسى مخالف در ممالك اروپایى، از انجام آن هنوز ناتوانند.» (7)
مسجد و مدرسه
"فاذا قضیت الصلوة فانتشروا فى الارض وابتغوامن فضل الله ..." (8)وقتى نماز به پایان رسید در زمین منتشر شوید و به كسب علم وفضیلت الهى بپردازید.
مفسرین قدیم مانند حسن، سعید بن جبیر و مكحول آیه فوق را به معناى طلب علم تفسیر كردهاند. بسیارى از مساجد حجراتى در طبقه فوقانى داشت كه طلاب در آن سكونت داشتند و بعد از نماز در پاى هر ستونى هر دستهاى دور استاد خود حلقهوار مىنشستند و به كسب علم و دانش مىپرداختند. و بازاریان مجاور در دروس عمومى بهخصوص درس مكاسب فقه شركت مىكردند تا معاملات خود را طبق موازین شرع انجام دهند. و این پیوند و همگامى میان مدرسه و مسجد در اسلام رمز موفقیت فرهنگ اسلام بود زیرا علم منهاى دین ثمرهاش جنگ و فساد و دین منهاى علم نتیجهاى جز خرافات نخواهد داشت.
در اسلام جامعه یعنى دانشگاه از مسجد جامعه نشأت گرفته چنان كه دانشگاه الازهر،از جامع الازهر پدید آمده است.
مسجد و كتابخانه
یكى از مجموعههاى مهم مسجد، كتابخانه است، قرآن كریم به كتاب و اهل كتاب اهتمام فراوان داده، و مسلمانان كه در آغاز یك كتاب قرآن بیشتر نداشتند، و آن را همواره در مساجد قرائت مىكردند، باعث شد كه از این یك كتاب كتابهاى فراوانى، در قرائت و تجوید درلغت و فرهنگ قرآن، در علم الحدیث و تفسیر، و فقه و تاریخ و سایر علوم قرآن پدید آید و با آنها كتابخانهها تاسیس كنند.
مارسل بوازار، دانشمند اسلام شناس سویسى مىنویسد:
«تاسیس كتابخانهها و شبستان تالار اجتماعات در مساجد، این حقیقت را آشكارمىسازد كه مساجد در اسلام بدان گونه كه بعضى پنداشتهاند، منحصر براى نماز نیست، بلكه یقینا یكى از مراكز مهم فرهنگى اسلام نیز مىباشد.» (9)
مسجد و مراسم عقد ازدواج
قرآن كریم میان احكام خانواده، مهریه و نماز پیوند برقراركرده مىفرماید:"حافظوا على الصلوات..." (10)و پیامبر اكرم، مراسم عقد ازدواج فاطمه زهرا(س) و على(ع) را در مسجد برگزار كردند، (11)و به دستور آن حضرت، سفره وسیعى در مسجد گستردند و بسیارى از مردان و زنان مسلمان اطعام شدند. (12)و آنگاه عروس و داماد را به مسجد فرا خواندند و دست فاطمه را دردست على(ع) گذاشتند و براى آن دو دعا كردند. (13) به پیروى از پیامبر اكرم(ص) بعضى از مساجد مانند مسجد مالزى و اندونزى بخشى را به برگزارى مراسم عقد اختصاص دادهاند. بنابراین همانطور كه كریستین نفاح در مقاله خود: «مسجد كانون فعالیت جامعه اسلامى» مىنویسد: مساجد به مثابه مركز ارتباطى نهادهاى اجتماعى، مثل بیمارستانها، آسایشگاهها، دانشگاهها و مدارس عمل مىكند، اما استقرار این مساجد در مركز شهر كه با احاطه شدن به وسیله بازار وصنعتگران متعدد كانون اصلى شكلگیرى جمعیت شهرى است، گواهى است بر ضرورت ونقش عمومى آنان و هماهنگى این پدیده با تمام جوامع اسلامى جهان. (14)
مسجد و دارالشفاء مدرسه طب
قرآن كریم به عنوان كتاب شفا نازل شده و دستورات آن مشتمل بر سلامتى تن و روان است، احكام فقهى طهارت و بهداشت و تقوى و پرهیز،اطعمه و اشربه، روزه و امساك و احكام فقهى مربوط به بهداشت روح و روان و تصور بدن به عنوان معبد روح، رابطهاى میان طب و جنبههاى مختلف تعلیمات اسلامى برقرار ساخته بهطورى كه از زمان پیامبر اكرم (ص) طب النبى و در عصر ائمه، طبالصادق و طب الرضا پدید آمده در كتب فقهى راه یافته و در بعضى از شهرهاى اسلامى، ساختن دارالشفاء بیمارستان جزء مجموعههاى مسجد و به شكل مسجد رسم شده و یا مسجد جزو بیمارستان قرار گرفته باشد كه ضمن شفاى تن در بیمارستان به شفاى روان در مساجد بپردازند.
نخستین بیمارستان در قرن دوم در بغداد و بیمارستان عضدى در قرن چهارم به فرمان عضدالدوله دیلمى، و بیمارستان رى وبیمارستان بزرگ نورى در قرن ششم در دمشق و حلب و بیمارستان ناصرى ومنصورى در قاهره همراه با مسجد و كتابخانه را مىتوان نام برد و در امپراطورى عثمانى، نخستین بیمارستان بنام دارالشفاء در قرن هشتم در بورسه و در قرن نهم مجموعه مشتمل بر مسجد، بیمارستان و مدرسه طب توسط بایزید دوم بنا گردید كههنوز هم دائر است. (15)
مسجد و حمام عمومى
از آنجا كه براى عبادات مانند نماز و نماز جمعه، روزه، حج، قرائت قرآن و رفتن به مساجد، باید تطهیر و غسلكرد، و حمام گرفتن یكى از مسائل بهداشتى طب النبى است كه در فقه اسلامى آمده به عنوان نمونه در كتاب «من لایحضره الفقیه» صدوق از پیامبراكرم(ص) نقل شده كه استحمام یكى از سه وسیله مهم درمانى است.(16)
مسجد كانون وحدت و همبستگى
مسجد كانون اتحاد وهمبستگى و انس و الفت مسلمانان است كه مردم هر منطقه و محله را روزى چند نوبت در كنار هم در نمازهاى جماعت جمع و با هم مانوس مىسازد و مسجد جامع و جمعه هفتهاى یك بار همه اجتماعات مساجد را یكجا در نماز جمعه گرد مىآورد ومسجد الحرام و مسجد النبى مسلمانان كشورهاى مختلف اسلامى را یكجا جمع و متحد مىسازد. مارسل بوازار اسلام شناس سویسى راجع به نقش نیرومند مسجد در فرهنگ،اقتصاد، سیاست و وحدت مسلمانان چنین مىنویسد:
«مسجد عامل نیرومندى در همبستگى و اتحاد مسلمانان جهان است و اهمیت اجتماعى و فرهنگى آن را از این بابت نمىتوان نادیده گرفت، مخصوصا در روزگار معاصر كه مسلمانان شور و حرارت صدر اسلام را دگربار از خود نشان مىدهند، مساجد به صورت مراكز تربیت روحانى و پایگاه جنبش امت مسلمانان نسبت به ستمگران و سلطهجویان درآمده است. و به تدریج مساجد موقعیت سالهاى نخستین ظهور اسلام را به دست آوردهاند.» (17)
مسجد آئینه اسلام
مسجد محل عرضه هنر متعهد، معمارى، مهندسى، نقاشى، خطاطى و جلوههاى ایمانى هنرمندان اسلامى است. هنرمندان اسلامى كوشیدهاند تا اسلام و ایمان را در قالب هنر در در و دیوار وبناى مساجد به معرض نمایش درآورند، تا جایى كه روژه گارودى، مسجد را آئینه اسلام مىداند و آن را عنوان كتابش قرار داده است. و تیتوس بوركهارت مىنویسد:
«اگر كسى كه ناگزیر شده به پرسش این كه «اسلام چیست؟» پاسخ گوید به یكى ازشاهكارهاى هنر اسلامى مانند مسجد قرطبه یا مسجد ابن طولون در قاهره یا یكى ازمدرسههاى سمرقند یا حتى مسجد تاج محل اشاره كند این پاسخ خود معتبر است.
زیرا كه هنر اسلامى خود نمودار همان مفهومى است كه از نامش برمىآید چه از نظرزیبایى شناسى و چه از لحاظ معنویت.» (18)
مسجد آئینه تمدن اسلام
مسجد سرچشمه تمدن اسلامى است. و اگر به هر یك از شهرهاى اسلامى بنگریم مسجد ومجموعههاى آن را اساس شهرسازى مىیابیم و در بافت شهرهاى اسلامى مسجد محوراست. بوركهارت در كتاب «هنر اسلامى زبان و بیان» مىنویسد:
«بیرونىترین مظهر یك دین با تمدنى مانند اسلام كه هنر خود بر حسب تعریف آن جلوه گاه برونى است باید نمودار جهان درونى آن تمدن باشد.» (19)
مسجد و رباط در مرزها
"فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فى الدین." (20)چرا از هر گروهى از مومنان دستهاى به جبههها كوچ نمىكنند تا در دین فقیه شوند؟
رزمندگان با ایمان براى مرابطه (برقرار ارتباط میان مرزها و مركز اسلامى) و مراقبت از حركات دشمن و تهاجم رزمى و فرهنگى به مرزهاى سرزمینهاى اسلامى كوچ مىكردند و با نذر، وقف و وصیت، رباطهایى به شكل مسجد مىساختند، این رباطها، در واقع مسجدى بود كه منارههاى كوتاه و بلند آن به صورت برج دیدهبانى تبدیل و طاقهاى آن به صورت اطاقها و استراحتگاه رزمندگان و مسافران و شبستان آن به هنگام نماز محل اقامه نماز جماعت و بعد ازنماز محل درس و بحث طلابرزمنده درمىآمد، بسیارى از طلاب علوم دینى و اساتید حوزه با نذر و غیره به آن مراكز مىرفتند و ضمن آموزشهاى رزمى از اساتید مرابطون دورههاى دروس علوم دینى و لغت و عرفان را فرا مىگرفتند تا خود را هم در برابر تهاجم رزمى و هم تهاجم فرهنگى دشمن آماده سازند.
این پایگاهها نقش مهمى در مرزهاى كشورهاى اسلامى بهخصوص مغرب و طرابلس واسپانیا و تونس ایفا كرده و همواره پاسخگو و مدافع در برابر حملات رزمى وفرهنگى دشمنان اسلام بوده است تا جایى كه بعضى از آنان انقلاب نموده ودولتهایى به نام دولت مرابطین تاسیس كردهاند. (21)
مسجد و روابط و تكثیر و انتشار كتاب
در سابق كه دستگاه چاپ نبود، در مساجد و رباطها به نگارش و تكثیر و انتشار كتاب مىپرداختند به این ترتیب كه یكى از اساتید مرابطین، كتابى را بر دهها نفر از شاگردانش املاء مىكرد و شاگردان با خطى خوب مىنوشتند و در نتیجه دهها نسخه از آن كتاب تكثیر مىیافت این كتاب را«امالى» مىنامیدند و مردم اموال فراوانى را از راه نذر ، وقف و وصیت، به این مراكز علمى و رزمى اهداء مىكردند. (22)
و با این اموال، راه ماندگان (ابنسبیل) و طلاب علوم دینى و حافظان قرآن كریم را از نظر خوراك و پوشاك و مسكن تامین مىكردند و به تعلیم و تربیت روحى و تزكیه آنان مىپرداختند، و با ذكر و یادآورى جهاد پیامبر(ص) و مسلمانان صدر اسلام، روحیه آنان را بالا مىبردند ونفوس ضعیف را تقویت مىكردند، بهطورى كه بسیارى از آنان روانه حوزههاى علمیه بزرگ مانند «جامع زیتونیه» تونس و «قروبین» فاس مىشدند تا به تحصیلات عالیه بپردازند.
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، تبلیغات ، ،
برچسبها:
یه مسجد وسط دو تا مثلث اسیره
مقدمه
فلسطین سرزمینی است مقدس كه به لحاظ مقام و موقعیت مذهبی خاصی كه در میان مسلمانان و مسیحیان و یهودیان داشته و دارد ، بهعنوان سرزمینی مقدّس مطرح شده و همواره در میان پیروان این ادیان از اهمیّت ویژهای برخوردار بوده است. اما این سرزمین بهویژه شهر بیتالمقدس كه به بركت وجود اماكن مقدسهی بسیار در آن، قداست ویژهای یافته است ، بیتالمقدس یا قدس شریف، سرزمینی است كه در بین سه دین از ادیان بزرگ معاصر یعنی اسلام، مسیحیت و یهودیت كه دارای پیروان كلان در جهان هستند، اهمیت بسیار زیادی دارد و مقدس شمرده میشود. ویژگی كه برای بیتالمقدس به لحاظ دینی میتوان برشمرد این است كه هیچ نقطهای در جهان از لحاظ تقدس مثل قدس نمیباشد حتی جایی مانند مكه یا مدینه، علیرغم همه تقدس و اهمیتی كه دارند، باز تنها در نزد پیروان اسلام محترم شمرده میشود. در حالی كه قدس برای هر سه دین بزرگ آسمانی دارای تقدس بوده و از اهمیت طراز اول در نزد آنان برخوردار است
این سرزمین و علی الخصوص شهر قدس تاكنون متحمل رنج و دشواری فراوانی شده است كه این قداست و همچنین این رنجهایی كه می كشد به نوعی باعث می گردد پیروان ادیان مختلف و علی الخصوص اسلام با این شهر و اماكن مختلفی كه قداست دارند آشنا بشوند .
در این مقاله بر آن شدیم تا ابنیه ی مقدسی كه در حرم الشریف واقع شدند را از لحاظ وضعیت بنا و همچنین تاریخ و چگونگی ساخت آن مورد بررسی قرار دهیم .
شهر قدس
شهر قدس در كشور فلسطین كنونی در طول 35 درجه و سیزده دقیقة شرقی گرینویچ و عرض 31 درجه و 47 دقیقة شمالی قرار دارد كه از اهمیت خاص برای مسلمانان جهان برخوردار است .
به لحاظ تاریخی، قدس از کهن ترین شهرهای جهان به شمار می رود بطوریکه عمر آن از (45) قرن فراتر است و مهد سه آئین آسمانی یهودیت، مسیحیت و اسلام محسوب می شود .
قدس در ادوار و اعصار به نام های متعددی شناخته شده و معروفترین آن، یبوس، إیلیا، کابتولینا، ، بیت المقدس، القدس، القدس الشریف است.
شهر بیت القدس به سه قسمت بیت المقدس شرقی ، بیت المقدس غربی و شهر قدیمی تقسیم می شود كه حرم الشریف در جنوب شرقی ترین قسمت شهر قدیمی قرار دارد .
حرم الشریف
در جنوب شرقی ترین قسمت شهر قدیمی منطقه ای ذوزنقه شكل مشاهده می گردد.
در داخل این محوطه اماكنی همچون قبة الصخره و مسجدالاقصی و سایر تاسیسات اسلامی بنا شده است كه آن منطقه حرم الشریف نامیده می شود . و تمامی صحن آن مأمن و حرم الهی محسوب می گردد .
ابعاد حرم الشریف بدین شرح است :
ضلع شمالی به طول 333 متر
ضلع شرقی به طول 486 متر
ضلع غربی به طول 560 متر
ضلع جنوب به طول 286 متر
مساحت حرم شریف بالغ بر 144هزار متر مربع است كه معادل یك ششم شهر قدیمی بیت المقدس می باشد . دیواز ضلع شرقی و همچنین قسمتی از دیوار ضلع جنوبی حرم الشریف همان حصار شهر قدیمی بیت المقدس می باشد .
در ضلع غربی حرم الشریف دروازه های زیر قرار دارند :
باب المغاربه ــ دروازه مغربی هاـ (به دروازه نبی نیز معروف است) ، باب السلسله (به دروازه داوود هم موسوم است) ،باب المتوظأ ـ دروازه وضو دار ـ ( دروازه مطهر نیز گفته می شود ) ، دروازه القطاطین ،باب الحدید ، باب الناظر (به نامهای باب علاء الدین بصیری، باب میکائیل، باب الحبس و باب المجلس نیز شناخته می شود) ، باب الغوانمه ( باب الخلیل و باب الولید هم نامیده می شود)
در ضلع شمالی حرم نیز دروازه های باب العتم (معروف به دروازه شرف الانبیاء، داوودیه و فیصل)، باب الحطه و باب الاسباط قرار دارد .
دروازه ی شرقی حرم الشریف نیز معروف به دروازه ی طلایی در دیوار شرقی حرم شریف واقع شده و حرم الشریف را به كوه زیتون (یا كوه طور) متصل می نماید
اكثر مسلمانان جهت نماز گزاردن از درب های شمالی و یا باب المغاربه وارد حرم الشریف می شوند .
تمام دیوارهای چهار طرف حرم الشریف با ارتفاع متوسط 10 متر و قطر زیاد از سنگ های بزرگ و سفید تراشیده شده اند .
در خارج از حرم قسمت شمالی محل سكونت مسلمانان بوده ، شمال غربی محله ی مسیحیان و در جنوب غربی حرم یهودیان سكونت گزیده بودند كه البته در سال های اخیر و با غصب رژیم صهیونیستی این موازنه و تقسیم بهم خورده و قسمت عمده ی بیت المقدس را یهودیان تشكیل می دهند و فقط در قسمت شرقی شهر بیت المقدس مسلمین دیده می شوند .
درب های ورودی حرم شریف كه توسط پادشاهان و سران ممالك اسلامی ساخته و اهداء می شده از چوب و آهن بسیار محكم و قطور با زنجیر و پاشنه های گردان و كندكاری و نجاری بسیار با شكوه و هنرمندانه پرداخته شده اند كه در برخی هنوز پا برجا مانده است به عنوان مثال درب بزرگ باب السلسه چهارمتر پهنا و هشت متر ارتفاع دارد و جلوی ان ساختمان یك سقاخانه ی سنگی با یك معماری هنرمندانه ساخته شده است كه بر بالای آن یك لوحه سنگی سیاه با یك خط عالی كنده كاری دیده می شود .
حرم شریف دارای چهار مأذنه (گلدسته) به شرح ذیل میباشد:
• گلدسته بابالمغاربه واقع در گوشه جنوب غربی حرم شریف
• گلدسته بابالسلسله واقع در گوشه ضلع غربی حرم شریف و نزدیك به باب السلسه.
• گلدسته بابالغوانمه واقع در گوشه و كنج غربی حرم شریف.
• گلدسته بابالاسباط واقع در گوشه ضلع شمالی حرم شریف.
در محوطه ی حرم الشریف درختان سرو تنومندی قرار دارند كه از چاه های آب حرم تغذیه می شوند .
امور اداری ومالی حرم شریف امروزه توسط سازمان اوقاف اسلامی تابع وزارت اوقاف و امور اماکن متبرکه اسلامی مستقر در امًان اداره می شود. دفاتر و مؤ سسات اداره اوقاف اسلامی چون، موزه اسلامی، کتابخانه مسجد الاقصی، مدارس علوم دینی الاقصی و دار القرآن کریم و حدیث شریف نبوی و……، که در محوطه حرم احداث شده اند، به محدوده حرم شریف ملحق شدند.
در منطقه ی حرم الشریف بناها و اماكن مقدس دیگری همچون مسجدالاقصی ، قبة الصخره ، قبةالسلسه و... وجود دارد كه سعی شده است در این مطلب بیشتر به وضعیت اماكن درون حرم الشریف بپردازیم
اولین مكانی كه در محوطه ی حرم الشریف چشمان را به خود خیره كرده توجهات را جلب می كند قبة الصخره نام دارد .
قبةالصخره
قبه : در زبان عربی به بنایی كه سقف آن گرد و بر آمده باشد می گویند (گنبد )
صخره : در اینجا مقصود از صخره ، سنگی است كه برای ادیان مسیحیت، یهودیت و اسلام مورد احترام است و یهودیان (علیرغم اعتقاد قرآن و مسلمین معتقدند) این صخره همان كوه موریا ست كه بنا بر گفته ی تورات ، خداوند ابراهیم را امر بر قربانی كردن اسحاق بر این صخره نموده است .(1)
معروف است كه در شب معراج حضرت محمد(ص) از روی این صخره به معراج رفتند. طول صخره از شمال به جنوب 5/17 متر و عرض آن از مشرق به مغرب سیزده متر و ارتفاع آن یك تا دو متر است.
گنبد طلایی درست بر روی صخره قرار گرفته است. در صحن صخره، هشت چاه وجود دارد .
بنای قبة را كه بر روی این صخره واقع شده است توسط عبدالملك بن مروان در سال 691 میلادی ساخته شده است . عبد الملك برای اینكه بتواند هزینه و مخارج این عمارات را تأمین نماید، دستور داد خراج و مالیات هفت سال سرزمین مصر را به این كار اختصاص دهند. اما در سال 1099 میلادی صلیبی ها آن را به كلیسا تبدیل نمودند و بر روی صخره، جایگاه قربانی كردن قرار دادند، اما صلاح الدین ایوبی پس از فتح بیت المقدس آثار صلیبیون را از بین برد و گنبد را تزیین نمود و دیوارها را با سنگ مرمر پوشانید . پادشاهان ایوبی و ممالیك مصر و خلفای عثمانی به تعمیر و مرمت ساختمان مسجد اهمیت فراوانی دادند، چنانكه زیبایی های هنر معماری اسلامی در مسجد به فراوانی دیده میشود .
قبة الصخره یكی از زیباترین اماكن مقدسه ی روی زمین است و از نظر سبك معماری، نقشه و ساختمان از معدود ساختمان های بی نظیر جهان محسوب می گردد، زیرا دارای سه شاخص عمده در ساختمان می باشد كه در دیگر مساجد و اماكن مقدسه مشاهده نمی گردد :
1- ساختمان كلاَ بر روی سكوئی ذوزنقه ای شكل واقع شده كه ابعاد آن عبارتند از :
ضلع شمالی 150 متر
ضلع جنوبی 125 متر
و اضلاع طرفین هر یك 160 متر
این سكو - همان طور كه در تصویر مشاهده می شود - تقریبا در میانه ی حرم شریف واقع گردیده ، سه متر و نیم از كف و صحن حرم شریف بلند تر است و با هشت پلكان از چهار طرف به صحن حرم مربوط می شود این پلكان ها را در اصطلاح موازین می نامند . طول بعضی از این پلكان ها زیاد بوده و با معماری بسیار زیبایی ساخته شده است كه با ستون ها و طاق هایی بر روی آن ها ، منظره دروازه هایی را پیدا می كند كه با شكوه خاصی در اطراف سكو دیده می شود . به نحوی كه شخص از پایین احساس می كند كه از دروازه ی بزرگی باید وارد مسجد شود . در جستجوی علت احداث این سكو چنین بنظر می رسد كه برای حفظ حالت طبیعی صخره مقدس كه قله ی كوه بوده و برای تبدیل شیب تند اطراف آن به یك سطح مسطح و صاف بنا گردیده است.
2- ساختمان قبةالصخره باز هم خلاف ساختمان مساجد معمول فقط دارای یك گنبد بزرگ و بدون مناره می باشد كه قطر آن 77/23 متر و ارتفاعش 21 متر می باشد . ارتفاع ساختمان از كف تا انتهای گنبد 33 متر است .
3- شكل قبة الصخره خلاف ساختمان های مساجد و اماكن مقدس جهان كه معمولا مستطیل شكل هستند، از یك هشت ضلعی منظم تشكل گردیده كه طول هر یك از اضلاع آن 20/19 متر و قطر آن 86/54 متر است .
چنانچه در تصویر افقی قبه الصخره دیده می شود، در داخل ساختمان دو ردیف ستون بر روی دو دایره متحدالمركز قرار دارد . در دایره بزرگ هشت ستون بزرگ است كه بین آنها نیز 16 ستون با قطر كمتر بر روی همان دایره پایه گذاری شده است .
بر روی دایره ی كوچك كه داخل دایره مذكور قرار دارد، چهار ستون برگ در چهارگوشه و بین آنها نیز مجموعا دوازده ستون ساده تعبیه شده است . گنبد بر روی ستون های این دایره احداث گردیده است . فواصل بین این ستون ها به كمك محجری چوبی و مشبك با ارتفاع متجاوز از یك متر محصور شده است .در حقیقت این محجر به منظور محفوظ داشتن صخره مقدس احداث گردیده است و فقط در قسمتی كه شكل درب ساخته شده می توان وارد محوطه صخره مقدس شده و به آن دست مالید .
در كنار یكی از ستون ها و در قسمت جنوبی صخره مقدس، محفظه ای ساخته شده است كه به وسیله ی نردبانی فلزی به سقف گنبد متصل می شود كه به نشانه ی محل حركت تاریخی پیامبر اسلام (ص) برای معراج سماوی مذكور در تفاسیر است. گفته می شود كه در داخل این محفظه یك تار موی حضرت محمد (ص) نگهداری می شود .
نور و روشنایی داخل ساختمان به وسیله ی دو ردیف پنجره تامین می گردد كه یك ردیف آن در دیوار های هشت ضلعی و ردیف دیگر در دیواره تحتانی ساختمان است. این دیورا ها با بهترین سنگ های مرمر و نیز دیوار های بالا با بهترین كاشی های ایرانی و عثمانی پوشیده شده اند. در سطح درونی گنبد آیاتی از قرآن مجید با بهترین خط و با طلای ناب نوشته شده است .
سطح بیرونی گنبد مطلا است و از نوعی آلیاژ مخصوص پوشیده شده است كه دائما به رنگ زرد می درخشد .
قبه الصخره چهار درب ورودی دارد كه در چهار سمت شمال ، جنوب ، شرق و غرب قرار دارند . معمولا فقط درب غربی برای ورود و خروج نمازگزارن باز است . درب جنوبی به نام باب المكه و درب شرقی به نام باب القضاء معروف است .
مسجد الصخره
چنانچه گفته شد صخره ی مقدسی كه پیامبر از روی آن به معراج رفتند در داخل قبةالصخره و درست در وسط آن قرار دارد . در داخل این صخره غاری وجود دارد كه به مغارةالانبیا نیز خوانده می شود و حدودا پانزده نفر می توانند در آن نماز بخوانند و به همین جهت این محوطه را مسجد صخره می نامند .
كف مسجد الصخره در حدود 3 متر پایین تر از كف قبةالصخره است . داخل مسجد الصخره به وسیله ی برق روشن می گردد .
صخره مقدس و مسجدالصخره در داخل آن ، در حقیقت یك قطعه سنگ واحد بزرگی است كه در اصل قله ی كوهی بوده است و لذا سطح بیرونی آن به صورت حرم هرمی از كف قبةالصخره به اندازه ی یك متر و نیم بلندتر بوده و بر آمده می باشد . این صخره كه سخت است دارای رنگ سفید مایل به كرم و تقریبا مانند نوعی مرمر به نظر می رسد .
در زلزله ی در سال 1067، تَركی بر روی صخره ایجاد شد كه هم اكنون قابل مشاهده است .
قبة الصخره به علت زیبایی بسیار و همچنین ارزش و بهای زیادی که خلفای اسلامی برای آن قائل شده اند، در نظر مسلمین پر اهمیت تر از بنای مسجدالاقصی فرض شده است در صورتی که این چنین نیست .
قبةالقضاء ( قبة السلسله)
همان طور كه در شرح قبة الصخره گذشت، از درب شرقی قبه الصخره به باب القضاء یاد می كنند.
وجه این تسمیه آن است كه در مشرق صخره ی مقدس و در محل قبة القضا، تخته سنگ بزرگی بوده كه حضرت داود (ع) بامدادان و شامگاهان بر روی آن نشسته و به عرض حال مردم و شكایات و اختلافات آنان رسیدگی می كرده و احكام شرعی را صادر و اجرا می نموده است، كما اینكه در قرآن كریم حضرت داود (ع) به این صفت متصف گردیده است .( آیه شریفه 26 سوره صاد):
یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّكَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ
و گفتیم:اى داود! همانا تو را در زمین جانشین [ و نماینده خود ] قرار دادیم ; پس میان مردم به حق داورى كن و از هواى نفس پیروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف می كند . بى تردید كسانى كه از راه خدا منحرف می شوند،چون روز حساب را فراموش كرده اند، عذابى سخت دارند .
به یاد موقعیت این تخته سنگ كه در حقیقت مسند قضاوت داود (ع) بوده، گنبدی در محل آن ساخته شده است.این بنا را "بیت عدل داود" نیز می نامند . این بنا در محل سكوی میان حرم الشریف كه صحن قبه الصخره محسوب می گردد واقع شده است .
این ساختمان در محوطه حرم الشریف نزدیكترین بنا به قبةالصخره است و از جهات مختلف یكی از عالی ترین شاهكارهای معماری و اندیشه ی مهندسی و هنری به شمار می آید :
قبه القضاء بدون اینكه دیواری داشته باشد، عبارت از یك گنبد است كه بر روی هفده ستون بنا گردیده است. این ستون ها روی دو دایره متحد المركز به نحوی واقع شده اند كه با یك نگاه از هر طرف، تمام آنها دیده می شود. ( 11ستون در دایره ی بیرونی و 6 ستون در دایره ی درونی)
گنبد این بنا به رنگ گنبد مسجدالاقصی است كه بر روی پایه ای شش ضلعی قرار دارد، آن پایه ی شش ضلعی نیز، خود بر روی یك ده ضلعی منتظم بنا شده است و این نظم در بنا، ظاهری بسیار شكیل به قبة القضاء بخشیده است.
از عجایب ساختمان قبه القضاء، رابطه ی ریاضی ابعاد این بنا با ابعاد قبه الصخره است. ابعاد قبه القضا توان هندسی عدد یك سوم در قیاس با ابعاد قبه الصخره است :
به این ترتیب كه ارتفاع آن یك سوم ارتفاع قبةالصخره ، مساحت آن یك نهم مساحت قبةالصخره و حجم آن یك بیست و هفتم حجم كل قبةالصخره است. در حقیقت سازنده و طراح این ساختمان خواسته است در عین حال مدلی از بنای قبةالصخره را در معیاری كوچكتر و با یك محاسبه دقیق هندسی بسازد .
لازم به ذكر است كه از قبه القضاء بیشتر با نام قبه السلسه یاد می كنند .
پس از بررسی اماكن داخل حرم الشریف نوبت به مهمترین بنای آن می رسیم و آن چیزی نیست جز مسجدالاقصی :
مسجدالاقصی
مسجدالاقصی مسجدیست در جنوب حرم الشریف .
طول مسجد اقصی 5/81 و عرض آن 5/54 متر است .
مسجد در كل دارای 11 درب ورودی است : 7 درب در شمال ، 1 درب در شرق، 2 درب در غرب و 1 درب در جنوب مسجد.
سمت شمالی مسجد از بیرون دارای هفت ایوان طاق نمای بسیار زیبایی می باشد كه تماما از سنگ تراش ساخته شده اند . درب بزرگ ورودی مسجد در ایوان وسطی قرار دارد كه ارتفاع آن بلندتر از ایوان های دیگر بوده و طاق نمای آن بزرگتر از طاقنماهای دیگر می باشد . به علاوه بر روی آن طاق نما های كوچكتر با ستونهای مرمرین زیبایی تعبیه شده است .
به همین ترتیب داخل مسجد نیز شش ردیف ستون آزاد و دو ردیف ستون جانبی متصل به دیوار های شرقی و غربی وجود دارد . سقف مسجد در قسمت وسط به شكل شیروانی و در سایر قسمت ها طاق نما می باشد و در ردیف ستون های وسطی و سقف شیروانی شكل روی آنها بلندتر از قسمت های دیگر می باشد .
بعضی از ستون های مسجد كه در قسمت غربی و قدیمی ترین قسمت مسجد هستند از سنگ و آجر ساخته شده و پهن و عرض هستند كه ابعاد آن 2×3 متر می باشد و با گچ نماكاری شده اند ولی در قسمت های مركزی و شرقی مسجد ستونها سنگی و از بهترین نوع سنگ های مرمر درخشان و شفاف جهان هستند كه به رنگ های مختلف سیاه – سبز – بنفش – سفید شیری – كبود یشمی و غیره شكوه خاصی به ساختمان با عظمت و فضای ملكوتی مسجد بخشیده اند .
ارتفاع این ستون های سنگی كه یك پارچه هستند در حدود 5 متر می باشد .
در قسمت جنوبی و وسط ، یك گنبد بلند و بزرگ وجود دارد و در زیر آن محراب با شكوه مسجد به نقش و نگار بسیار عالی تزئین یافته و كتیبهای دارد كه نشان می دهد صلاحالدین در سال 583 هجری این محراب را بنا نموده است و در همین جا یك منبریست كه از بهترین چوب ها كه در آن با عاج و صدف منبتكاری شده كه نهایت درجه حیرتانگیز می باشد و از كتیبهای كه در آن موجود است معلوم می شود كه این منبر در سال 564 هجری ساخته شده و شیشههای پنجرههای بالای محراب آن متعلق به قرن شانزدهم میلادی است. این منبر در سال 1996 در یك آتش سوزی از بین رفت.
سطح درونی این گنبد عظیم از طلای ناب می شود وزن طلا های به كار رفته در سقف از ده ها كیلوگرم متجاوز است . . بر كناره سقف گنبد و اطراف سر ستون ها و حاشیه محراب آیاتی از قرآن كریم با بهترین خط نسخ عربی و كوفی كه گاهی از طلای ناب و برجسته هستند دیده می شوند .
احساس زیبایی مسحور كننده خطوط این آیات شریفه و تلألو آنها در آیینه های مورب و درخشان رنگی ستون ها ی سنگی مسجد اثر پر ابهتی كه در دل آدمی ایجاد می كند روح و جسمانتان را چنان در عظت حقیقت و محتوای آیات قرآن فرو می برد كه آدمی به یكباره خود را از قید زمان و مكان و تعلقات فانی زندگی مادی رهادیده .
در كنار یكی از ستون های گنبد بزرگ سكوئی سنگی به ابعاد 2×3 متر بر روی چهار ستون مخصوص به ارتفاع تقریبی سه متر قرار دارد كه موذن ، قاری قرآن و مكبر با یك پلكان مخصوص به آنجا رفت و مخصوصا روزهای جمعه در ادای مراسم نماز جمعه از روی آن سكو انجام وظیفه می كنند . كف مسجد كه از سنگ و كاشی ساخته شده از فرش های ایرانی مفروش است .
در سمت جنوب غربی ساختمان مسجد به صورت زاویه ای به سمت غرب ادامه پیدا كرده است كه به نام مسجدالابیض (مسجد سفید) یا مسجد زنان می نامند . از غرب مسجد زنان به فاصله كمی ساختمان موزه اسلامی و به علاوه یك مناره بلند و با شكوه درست در گوشه جنوب غربی حرم شریف قرار دارد . موزه اسلامی و مسجد زنان وصل به دیوار جنوبی و غربی حصار حرم شریف واقع شده اند و در شمال موزه باب المغاربه (دروازه ی غربی) تعبیه شده است .
در سمت شرقی مسجدالاقصی و وصل به آن ساختمان های ضمیمه به اسامی محراب زكریا ، مسجد چهل شهید و مسجد عمر شاخته شده اند كه همه آنها با طاق نما و درب مخصوص به داخل مسجدالاقصی راه دارند . مسجد عمر از همه ی آنها بزرگتر است .
اگر درباره اوصاف ساختمان مسجد و مشخصات معماری و مصالح ساختمانی و جزء به جزء ظرایف هنری و عظمت ستون ها و خطوط كتیبه ها و محراب و گنبد و ضمائم آنها بخواهیم بررسی نموده و همه را بنویسیم در چنین مقالاتی جای نمی گیرد و لاجرم كتابی را می خواهد .
وضعیت بنای مسجدالاقصی
همان طور كه بیان گردید، حرم الشریف در قله ی كوه موریا واقع شده است و با هدف حفاظت از صخره ی مقدس ، درست بر روی قله كه سنگ معراج قرار دارد قبة الصخره نیز ساخته شد.
كوه موریا از قله به پایین دارای شیب بسیار تندی بوده است و لذا برای از بین بردن آثار شیب ، قبه الصخره را بر روی سكوئی بنا نمودند. از این رو ساختمان مسجدالاقصی را نیز برای آنكه كف مسجد مستوی و سطح صافی داشته باشد و اثر شیب تند كوه در آن نمودار باشد آن را در دو طبقه ساخته اند ؛
ساختمان مسجدالاقصی از 150 متری جنوب صخره مقدس می شود. در مسجد زیر زمینی با افزایش شیب اصلی، ارتفاع ستون های آن نیز اضافه می گردد. سقف مسجد زیر زمینی بر روی هشتاد و هشت ستون مربعی شكل كه از سنگ ساخته شده اند قرار دارد. این ستون ها در پانزده ردیف واقع شده اند.
راه ورودی مسجد زیر زمینی از ایوان مسجدالاقصی و با یك راه پله شروع می شود. این مسجد زیر زمینی در قسمت جنوبی نیز به وسیله دروازه ای به بیرون وصل می گردد، گفته می شود كه این مسجد زیر زمینی نخستین بار پیش از اسلام به وسیله ی مسیحیان به عنوان كلیسا ساخته شده بود و آنان معتقد بودند كه حضرت عیسی علیه السلام از این محل به آسمان صعود كرده است نیز گفته می شود در داخل راهرو كنار دروازه ی این مسجد زیرزمینی به قرار اطلاع هنوز كتیبه هایی از دوران قبل از اسلام و نیز آثار تصرف صلیبیون بر دیوار آن دیده می شود .
بر روی مسجد زیر زمینی، ساختمان اصلی مسجداقصی احداث شده است .
ساختمان اولیه ی مسجدالاقصی كه به دستور ولید بن عبدالملك ساخته شده، كوچك بود و به تدریج در طی قرن ها ی بعد توسط سلاطین و حكام و سرداران اسلامی وسعت یافت و ساختمان های دیگری در اطراف آن احداث گردید و با دادن تغییرات اساسی در معماری و نقشه و تزئینات آن و نوشتن خطوط عالی و كتیبه های زیبا و نصب ستون ها از بهترین سنگ های جهان به صورت یكی از بهترین و مجلل ترین مساجد جهان در آمد .
رسول اکرم در بیان ارتباط تنگاتنگ و جایگاه مسجد الاقصی از مسجد الحرام (مکه ) و مسجد النبی (مدینه) می فرمایند: «لاتشد الرحال الا الی ثلاث مساجد: المسجد الحرام و مسجدی هذا و المسجد الاقصی » (بار و بنه به قصد سفر و زیارت بسته نشود مگر به این سه مسجد: مسجد الحرام، مسجد من و مسجد الاقصی)
مسلمانان که به اهمیت و جایگاه رفیع مسجد الاقصی و بیت المقدس و همچنین ارتباط متین آن با باورهای اسلامی واقف شدند، درصدد ایجاد تحول به سوی اسلامیت آن برآمدند.
فتح بیت المقدس توسط مسلمانان در سال 638 میلادی، (15 هجری) روی داد. خلیفه عمر بن الخطاب با ورود مسالمت آمیز خود و از خلال امان نامه ای که به امان نامه عمری موسوم گشت، امنیت را برای مردم این شهر به ارمغان آورد. این سند بیانگر ارتباط سیاسی و حقانیت قانونی اسلام نسبت به قدس و فلسطین بود. پس از آنکه خلیفه مسلمانان کلیدهای شهر قدس را از "صفر نیوس" اسقف اعظم روم دریافت داشت به منطقه حرم شریف که در آن هنگام به ویرانه ای بدل شده بود، رفته و جایگاه صخره مبارکه را زیارت نمود و دستور پاکسازی کامل را دادند. ایشان همچنین دستور دادند مسجدی در بخش جنوبی حرم شریف احداث شود. خلیفه در گام بعدی به نظم و ساماندهی امور شهر پرداخته و محضرهایی را دایر کردند و به پست و ارتباطات سامان بخشیدند و یزید بن ابی سفیان را به ولایت این شهر گمارد و عباده بن الصامت را در مسند قضاوت نشاند.
همانگونه که عمر بن الخطاب و خلفای راشدین متعاقب ایشان در فتح بیت المقدس و اسلامیت عملی مسجد الاقصی و ورود آنها در فرهنگ سیاسی اسلامی نقش مؤثری داشتند، خلفا و امرای اموی نیز در شکل دهی نماد تمدن اسلامی آن سهیم بودند، چه جایگاه دینی و سیاسی بیت المقدس و مسجد الاقصی را در آن مقطع خاصه در پرتو شکست دو ابر قدرت فارس و روم در برابر دولت نو پای اسلامی بخوبی درک کرده بودند. از این رو تثبیت و تحکیم نماد تمدن اسلامی در بیت المقدس متبلور در مسجد الاقصی ضروری می نمود و نتیجه آن، بازسازی منطقه مسجد الاقصی به شکلی متناسب با عظمت، ثبات، و رفاه دولت نو پای اسلامی بود.
این طرح (بازسازی) در عهد خلافت عبد الملک بن مروان و فرزندش ولید صورت گرفت که ساخت قبه الصخره و گنبد سلسله در عهد خلیفه عبد الملک و ساخت مسجد الاقصی و دار العماره، دربها و آثار عدیده دیگری را شامل شد. ساختمان اولیه ی مسجد پس از ورود مسلمانان به فلسطین در سال های 709 تا 715 میلادی به دستور ولید بن عبدالملك مروان خلیفه اموی بنا گردید كه قسمتی از همان ساختمان به شكل ستون های بسیار بزرگ كه به خوبی از سایر ستون ها و قسمت های بنای مجلل مسجد مشخص است هنوز وجود دارد، مشهور است كه خراج هفت سال مملكت مصر برای احداث بنای قبه الصخره و مسجدالاقصی هزینه شده است .
زلزله ای كه در سال 746 میلادی روی داد به ساختمان مسجد صدمه ی زیادی وارد كرد كه به دستور المنصور خلیفه ی وقت عباسی تعمیر گردید، چندی بعد برای دومین بار زلزله ای ساختمان مسجد را لرزاند كه این بار به دستور المهدی خلیفه ی عباسی تجدید بنا گردید.
خلفای عباسی به رغم انجام مرمت های متعدد به ویژه بازسازی قبه الصخره در عهد خلیفه عباسی "مأمون" و نیز بازسازی مسجد الاقصی در دوره زمامداری "مهدی" در حد توان از عمارت مسجد الاقصی محافظت کردند، به نظر می رسد خلفای عباسی توانسته اند این کار را بدون آنکه تغییر محسوسی در شکل و شمایل و معماری اموی ها ایجاد کنند به انجام برسانند.
خلفای فاطمی (الحاکم بأمر الله و فرزندش ظاهر لاعزاز دین الله) نیز بسان عباسی ها با انجام بازسازی هایی بر روی قبه الصخره و مسجد الاقصی را مرمت کردند. عبدالدهر یكی از حكام فاطمیون مصر در سال های 1034 تا 1036 میلادی ضمن انجام تعمیرات در بنای مسجدالاقصی حصار شهر بیت المقدس را كه در قسمت های جنوبی و شرقی آن در اثر زلزله خراب شده بود تعمیر نموده و آنها را به ساختمان مسجد اتصال داد.
این صبغه معماری مسجد الاقصی در عهد ایوبی ها رشد و گسترش یافت به طوریکه ایوبی ها پس از آزادی و پاکسازی مسجد الاقصی از لوث صلیبی هایی که به آن آسیب رسانده و ظاهرش را تغییر داده بودند ، مسجد را به وضعیت پیش از تهاجم صلیبی ها در آورده و ضمن انجام مرمت هایی، پاره ای تأسیسات را در آن به وجود آوردند. این اقدامات جهشی در تحول معماری به حساب آمد.
مملوکیان نیز در اظهار و نمایاندن چهره معماری اسلامی مسجد مبارک الاقصی سهیم بودند و دومین جهش در رشد و پیشرفت معماری بدست آنان صورت گرفت و در واقع متمم طرح های اموی ها بود و در این دوره چهره معماری حرم شریف که بیانگر اسلامیت مسجد مبارک الاقصی در طول این دوران ها است، تکمیل گشت.
مملوکیان علاوه بر احداث راهرو ها، مدارس دینی، مناره ها و درب ها، نسبت به مرمت گنبد ها ، سقاخانه ها و نیمکت ها و محرابهای کنونی و منتشره در صحن حرم شریف اقدام کردند.
هم زمان با شکل گیری معماری مسجد الاقصی، جایگاه دینی آن در نزد مسلمانان که از قرآن کریم و احادیث شریف نشأت گرفته است، تبلور و عینیت یافت. یقیناً اگر این جایگاه نبود، قدس امروزه شاهد این معماری و آبادانی در مسجد الاقصی نبود .
در بین همه ی كسانی كه برای نوسازی و توسعه و تزئینات مسجد همت گمارده اند بیش از همه نام و آثار صلاح الدین ایوبی به چشم می خورد .
در سال 1099 میلادی كه شهر بیت المقدس در جنگ صلیبی به دست مسیحیان افتاد، آنان وارد حرم شده و سردار روم قسمت غربی ساختمان مسجد را به قصر اختصاصی خود تبدیل كرد. در سال 1118 میلادی مسیحیان مسجدالاقصی را قرارگاه نگهبانان خود نموده و آن را به نام كاخ سلیمان نامیدند. علاوه بر آن قسمتی از مسجد را نیز محل انبار وسائل و لوازم خود ساختند و در اطراف مسجدالاقصی ساختمانهای زیادی برای انبار و اسلحه خانه های خود بنا نمودند .
مسیحیان صلیبی در تصرف بیت المقدس و ورود به حرم شریف و تجاوز به ساحت مسجدالاقصی این قدیمی ترین زیارتگاه پیروان ادیان توحیدی جهان چنان فجایعی از قتل و آدمكشی و غارت به بار آوردند كه درجزو آثار ننگین تاریخ ثبت گردیده است به طوری كه "وایمون اداژیل" قسیس فقط ده هزار نفر را كه به حرم شریف پناه برده بودند در داخل حرم كشتند و در نتیجه ی آن در داخل حرم به قدری خون جمع شده بود كه لاشه های مقتولین در آن شناور بود .
- وجه تسمیه ی مسجدالاقصی
نام مسجدالاقصی از آیه ی اول سوره ی مباركه ی اسراء (بنی اسرائیل) اخذ شده است :
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَكْنَا حَوْلَه ...
ترجمه ی تحت اللفظی مسجدالاقصی ، "مسجد دور تر " است .
اكثر مفسران نیز گفته اند كه منظور از آن، مسجدی است كه در حوزه ی عبادتگاه بیت المقدس ساخته شده است .
ملا حسین كاشفی از مفسران قرآن نیز در تفسیر این لغت می گوید :« مسجد دور تر از اهل مكه »
با دقت در این كلام چنین بر می آید كه اقصی را به معنی دور تر با مستتر شدن جمله ی (از اهل مكه) در نظر گرفته است . كه البته با توجه به مقیاس حركت وسایل نقلیه و معیار مسافت های آن زمان و محدود بودن تعداد مساجد روی زمین، در حقیقت مسجد بیت المقدس دورترین مسجد نسبت به مسجدالحرام (درمكه) بوده است ، به شرحی كه ابوبكر عتیق نیشابوری در حدیث معراج می گوید ، طی كردن مسافت بین مكه و بیت المقدس در آن زمان یك ماه طول می انجامید.
نظریه ی دیگر در وجه تسمیه مسجدالاقصی به لسان قرآن از توجه به جنبه تركیب نحوی آیه است : چرا در آیه ی مباركه، كلمات "المسجد" و "الاقصی" هر دو با "ال" ذكر شده اند ؟ اگر "ال" را در مسجد، ال معرفه و تعریف بگیریم اینطور نتیجه گرفته خواهد شد كه این مسجد قبلا در قرآن مورد گفتگو قرار گرفته و از نظر گوینده یا شنونده و به طور كلی در میان مردم در زمان نزول قرآن معروف بوده است و كلمه ی مسجد گر چه لغت عربی است ولی چون قبل از اسلام متداول نبوده بنا بر این به همان معنی عام خود یعنی سجده گاه معهود تلقی می گردد و می دانیم كه در صدر اسلام و در زمان نزول این آیه چنین محل سجده و عبادتی دور از مسجدالحرام كه در میان مردم زمان معروف و شناخته شده بود همان عبادتگاه بیت المقدس بوده است .
ثانیا قابل توجه است در حالی كه در نقاط دیگر قرآن در یك بیان عام از این محل با كلمه "مقدس" تعبیر و یاد شده است ولی در اینجا با لغت خاصی كه حاكی از یك بعد مكانی است توصیف و بیان شده است.
به نظر می رسد كه علت بیان مسجد را در این آیه با صفت اقصی باید در رابطه با جمله "اسری بعبده" جستجو كرد زیرا هدف نشان دادن و مجسم ساختن اهمیت و عظمت حركت پیغمبر (ص) در آن سیر شبانه بوده است كه در معیار سنجش های زمانی و مكانی بشر ،امر خارق العاده ای می باشد به همین دلیل مثلا به جای جمله ی " من المسجدالحرام الی المسجدالمقدس الذی باركنا حوله ..." كه در رابطه با نحوه ی بیان قرآن در سایر نقاط عادی به نظر می رسد فرموده است :" من المسجدالاحرام الی المسجدالاقصی الذی باركنا ... "
به هر حال آنچه امروز به طور عینی به نام مسجدالاقصی مشهود است مسجدی است كه در شهر بیت المقدس و در جنوب حرم شریف واقع است كه البته در بیان قرآن و حتی دربیان مردمان، منظور از مسجدالاقصی تنها ساختمان اصلی مسجد نیست بلكه منظور حتی صحن حرم الشریف و مجموعه ی اماكن مقدسه واقع در آن نیز می باشد .
آتش سوزی در مسجدالاقصی
در صبح روز 30 مرداد 1348/21 اوت 1969 یك صهیونیست استرالیایی به نام دنیس مایکل روهان " Michael Dennis Rohan" مسجدالاقصی را به آتش کشید. گرچه اسراییلی ها اعلام داشتند که این فرد استرالیایی یک مسیحی صهیونیست دیوانه بود لیکن برخی منابع معتبر نیز بر این عقیده هستند که این فرد یک یهودی توریست بود و از لحاظ سلامت عقلی نیز هیچ مشکلی نداشت.
همچنین آثار حریق دلالت بر آن دارد که اشخاص دیگری روهان را در آتش زدن این مسجد از خارج آن و از یکی از پنجرههای مشرف به باب المغاربه (که اسراییلی ها آن را منهدم کردند) هدایت و یاری رسانیدند.
در نتیجه ی این آتش سوزی منبری که از چوب ساخته شده و با عاج و آبنوس تزیین گردیده بود و در ساخت آن نهایت دقت و ظرافتی كه در هنر اسلامی آن ایام معمول بوده ، به كار رفته بود و توسط نورالدین زنگی سفارش ساخت داده شده بود بعد از جنگ های صلیبی و فتح بیتالمقدس در سال 1187 یعنی دوران مسیحیت توسط صلاحالدین ایوبی از حلب به بیتالمقدس آورده شده بود و به منبر صلاح الدین ایوبی مشهور بود و قسمت های زیادی از مسجد طعمه حریق گردید .
علاوه بر منبر صلاحالدین ایوبی، مسجد عمر ، محراب ذکریا، مقام الاربعین، سه رواق ممتد از جنوب به شمال با ستون ها و ایوان ها و تزئینات سقفی بر سطح مسجد فرو ریخت. دو ستون اصلی که گنبد روی آن استوار بود و اجزایی از گنبد داخلی که مزین بود ، محراب و دیوارهای جنوبی ، پوشش مرمری و 48 پنجره گچی، شیشههای رنگی و فرش ها، سوره اسراء که با کاشی های معرق و تذهیب شده نوشته شده بود و از بالای محراب به سوی شرق امتداد داشت و بسیاری از تزئینات و آیات قرآنی طی این آتشسوزی از بین رفت .
ابتدا دولت اسرائیل آتش سوزی را ناشی از اتصال سیم های برق اعلام كرد ، اما اداره برق این ادعا را رد كرد.
بخش به آتش کشیده مسجدالاقصی 1500 متر مربع از 4400 متر مربع مساحت کلی مسجد را در بر میگرفت.
به هر حال،این حادثه خشم جهان اسلام را برانگیخت و التهابات گستردهای ایجاد كرد.
یك ماه بعد از این واقعه، و ظاهرا در واكنش نسبت به آن، نخستین كنفرانس سران كشورهای اسلامی در رباط ، پایتخت مغرب تشكیل شد ؛ یكی از نخستین اقدامات اولین كنفرانس وزرای خارجه كشورهای اسلامی كه یك سال بعد تشكیل گردید آن بود كه روز 30 مرداد/21 اوت هر سال را كه سالگرد وقوع این حادثه بود،به عنوان روز همبستگی ملت فلسطین اعلام كرد.
در 24 شهریور 1348/15 سپتامبر 1969 نیز شورای امنیت سازمان ملل متحد، اسرائیل را به لحاظ به آتش كشیده شدن مسجد الاقصی تقبیح و تخطئه كرد.
حدود یك سال بعد از این آتشسوزی، شورای اسلامی بیت المقدس تعمیر خرابی های ناشی از آن را آغاز كرد. كار این تعمیرات چندین سال طول كشید، و طی آن بسیاری از بخش های این مسجد،از جمله قسمت هایی كه در آتش سوزی خسارتی ندیده بود،از نو ساخته شد.علاوه بر این ها ، از محل درآمد موقوفات مسلمانان ، چندین آب انبار و بازارچه ی بزازی و دو مسجد جدید نیز بنا شد و مساجد موجود مرمت گردید.
حکومت اردن پس از آتشسوزی مسجدالاقصی، کمیته معماری مسجد را تشکیل داد. این کمیته در خلال سال های 1969-1982 اصلاحات زیر را انجام داد:
1- ساختن بخش به آتش کشیده شده و ویران شده و از بین بردن آثار حریق.
2- ساختن دیوارها و ستونهایی به جای دیوارها و ستون های سوخته شده.
3- ساختن کف بتنی.
4- ساختن سقف بتنی جدید به جای سقف سوخته شده.
5- ساختن ایوانهائی با سنگهای سفید و سرخ.
6- ساختن دیوار مسجد عمر و سقف آن.
7- ساختن دیواری جدید برای مقامالاربعین.
8- ساختن دیوار محراب زکریا.
9- ساختن 48 پنجره از گچ و نصب شیشه رنگی برای آنها.
10- ساختن دو ستون مرمری که گنبد بر آنها سوار است.
11- ساختن پوشش مرمری داخلی.
12- برقرسانی به داخل.
13- سنگفرش کردن تمام قسمت های به آتش کشیده شده.
14- مرمت چوب و تزئینات گنبد چوبی داخلی به کمک مؤسسه ایتالیایی (ایکرم Iccrom)
15- تهیه طرحهای جدید برای ساختن منبر صلاحالدین.
16- تهیه و بازسازی کتابت سورة اسراء با کاشی های معرق.
اگرچه كنفرانس سران كشورهای اسلامی در پی این آتش سوزی تشكیل شد و ناراحتی را میان برخی مسلمین به وجود آورد اما هیچ گاه از سوی مسلمین عكس العملی كه بتواند رژیم صهیونیستی را از این عمل پشیمان كند انجام نشد (2)
برای آگاهی بیشتر میتوان به گفته ی " گلدا مایر" نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در این مورد اشاره كرد :
از گلدا مایر نخست وزیر اسبق رزیم وحشی پرسیدند بدترین و بهترین روز عمر سیاسیت چه روزهایی بوده ؟
پاسخ داد :" بدترین و شوم ترین روز عمرم روزی بود که مسجد الاقصی را به آتش کشیدیم . و بهترین روز عمرم فردای روزی بود که مسجد را به آتش کشیدیم ."
پرسیدند دلیل چیست ؟
گفت :" روزی که مسجد الاقصی را به آتش کشیدیم از وحشت و ترس اینکه مسلمانان دنیا همه ما را قلع و قمع کنند و همه ما را به دریا بریزند به خود می لرزیدیم و بهترین روز عمرم فردای آن روز بود که دیدیم حتی نفسی از کشورهای مسلمان برای اعتراض به ما در نیامد ."
نویسنده: مصطفی آهنگر
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
1- ابا عبدالله ( ابو شهدا - حسین بن علی (ع کنیه ابا عبدالله را رسول خدا (ص) از هنگام ولادت بر حضرت امام حسین نهادند . امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد . رسول خدا (ص) نام این فرزند زهرا (ع) را حسین نهاد . وی مورد علاقه شدید پیامبر (ص) بود و آن حضرت درباره او می فرماید : حسین منی و انا من حسین ... وی در آغوش پیامبر بزرگ شد . هنگام رحلت رسول خدا ، شش ساله بود . در دوران پدرش علی بن ابی طالب (ع) نیز از موقعیت بالایی برخوردار بود ، علم ، بخشش ، بزرگواری ، فصاحت ، تواضع ، دستگیری از بینوایان ، عفو ، حلم و ... از صفات برجسته این حجت الهی بود . پس از شهادت پدرش امامت به امام حسن بن علی (ع) رسید همچون سربازی مطیع رهبر و مولای خویش و همراه برادر بود . پس از انعقاد پیمان صلح میان امام مجتبی (ع) و معاویه ، با برادرش و بقیه اهل بیت (ع) به مدینه آمدند . با شهادت امام حسن مجتبی (ع) در سال 49 یا 50 هجری بار امامت به دوش سید الشهدا قرار گرفت . با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) بیعت بگیرد . اما سید الشهدا که فساد یزید و بی لیاقتی او را می دانست ، از بیعت امتناع کرد و برای نجات اسلام از سلطه یزید که به زوال و محو دین می انجامید ، راه مبارزه را پیش گرفت . از مدینه به مکه هجرت کرد و در پی نامه نگاری های کوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت برای آمدن به کوفه ، آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامه هایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشت و بادرسافت پاسخ کوفیان در بیعت شان با مسلم بن عقیل ، در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مکه به سوی عراق ، حرکت کرد . پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل اوضاع عراق نامطلوب ساخت و سید الشهدا که همراه خانواده ، فرزندان و یاران به سوی کوفه می رفت ، پیش از رسیدن به کوفه در سرزمین کربلا در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت . تسلیم نیرو های یزیدی نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین مظلومانه و تشنه کام ، همراه فرزندان و اصحابش به شهادت رسید . از آن پس ، کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و کشته شدن وی ، سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدان های خفته گردید 2- ابراهیم بن حصین ازدی : از شهدای کربلا و اصحاب دلاور امام حسین (ع) بود ؛ از جمله کسانی که سید الشهدا (ع) در لحظات تنهایی ، نام برخی از یاران را می برده و صدا می زده است : " و یا ابراهیم بن الحسین ... " . وی بعد از ظهر عاشورا در کنار امام حسین (ع) به شهادت رسید . 3- ابوبکر حسن بن علی : از شهدای کربلا ، فرزند امام حسن مجتبی (ع) . مادر او ام ولد بود . از مدینه همراه عمویش امام حسین (ع) به کربلا آمد و روز عاشورا پس از شهادت قاسم بن حسن ، خدمت سید الشهدا آمد و اجازه میدان طلبید و به میدان رفت و پس از نبردی دلاورانه به شهادت رسید . 4- ابو ثمامه صائدی : از یاران سید الشهدا و شهید نماز ، که روز عاشورا به فیض شهادت رسید . وی از چهره های سرشناس شیعه در کوفه و مردی آگاه و شجاع و اسلحه شناس بود . مسلم بن عقیل در ایام بیعت گرفتن از مردم برای نهضت حسینی ، او را مسؤول دریافت اموال و خرید اسلحه قرار داده بود . نامش عمربن عبدالله بود . پیش از شروع درگیری های کربلا خود را از کوفه به کربلا رساند و به امام پیوست . روز عاشورا ، که یاران امام به تدریج شهید می شدند و از تعدادشان کاسته میشد و این کاهش محسوس بود ابو ثمامه هنگام ظهر خدمت امام آمد و گفت جانم به فدای تو ! چنین می بینم که دشمنان به تو نزدیک شده اند . به خدا قسم تو کشته نخواهی شد مگر اینکه من پیش از تو کشته شوم دوست دارم این خدای خود را در حالی ملاقات کنم که این نماز که وقتش نزدیک است بخوانم . امام نگاهی به بالا افکند و فرمود : نماز را به یاد آوردی ، خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد . آری ، اینک اول وقت نماز است . مهلتی از سپاه دشمن خواستند . آنگاه ابو ثمامه و جمعی دیگر ، با امام حسین (ع) نماز جماعت خواندند . وی جزء آخرین سه نفری بود که از یاران امام تا عصر عاشورا زنده مانده بودند . برخی گفته اند که در اثر جراحت های بسیار بر زمین افتاد ، خویشانش او را به دوش کشیده و از میدان به در بردند و مدتها بعد از دنیا رفت 5- ابو عمرو نهشلی ( یا : خثعمی ) : از شهدای کربلاست که به قولی در حمله اول و به قولی در نبرد تن به تن شهید شد . از شخصیت های کوفه و مردی متهجد و شب زنده دار بود 6- اسلم ترکی : یکی از شهدا کربلا . وی غلام سیدالشهدا و ترک زبان بود ، تیر انداز و کماندار و قاری قرآن و آشنا به عربی بود . وی دلاورانه جنگید و بر زمین افتاد . امام به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهره او نهاد . اسم چشم گشود و امام حسین (ع) را بر بالین خود دید ، تبسمی کرد و جان داد . 7- امیة بن سعد طائی : از شهدای کربلا به شمار آمده که خود را در کربلا به امام حسین (ع) رساند و روز عاشورا ، به نقلی در حمله اول شهید شد . 8- انس بن حارث کاهلی : از شهدای کربلاست . وی از اصحاب رسول خدا (ص) ، از طائفه بنی کاهل از بنی اسد بود . پیرمردی سالخورده ، از شیعیان کوفه بود که موقعیتی والا داشت . شبانه خود را به کربلا رساند و روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسید . 9- بریربن خضیر همدانی : از شهدای کربلاست . از اصحاب وفادار امام حسین (ع) و از انسان های شایسته و پرهیزگار که زاهد ، قاری قرآن و معلم قرآن و از شجاعان بزرگوار کوفه ، از قبیله همدان بود . وی در سال 60 هجری از کوفه به مکه رفت و به امام حسین (ع) پیوست و همراه او به کوفه آمد . شب عاشورا نیز از کسانی بود که برخاست و در حمایت و جانبازی یزای امام ، سخنانی ایراد کرد . روز عشورا به میدان رفت و خطاب به سپاه عمر سعد خطابه ای ایراد کرد و به نکوهش آنان پرداخت . بریر ، پس از حر به میدان رفت و جنگید تا شهید شد . 10- جابر بن حارث سلمانی : از شهدای کربلاست . وی از شخصیت های شیعه در کوفه بود . در نهضت مسلم بن عقیل هم شرکت داشت و پس از شکست آن ، همراه گروهی به سوی حسین حرکت کردند و پیش از رسیدن آن حضرت به کربلا ، به او پیوستند . 11- جابر بن حجاج تیمی : از شهدای عاشورا در حمله نخست است . وی از سوارکاران شجاع کوفه بود که در کربلا از سپاه عمر سعد به سپاه حسین (ع) پیوست . در نهضت مسلم بن عقیل نیز از بیعت کنندگان با وی بود . 12- جبلة بن علی شیبانی : از شجاعان کوفه که در کربلا در حمله اول روز عاشورا به شهادت رسید . وی در صفین ، در رکاب امیرالمومنین (ع) حضور داشت و در قیام مسلم بن عقیل در کوفه همراه او بود . پس از شهادت مسلم نزد قبیله خود رفت و پنهان شد و انگاه که امام حسین (ع) به کربلا آمد خود را به آن حضرت رساند و در رکابش جنگید و شهید شد . 13- جعفر بن عقیل بن ابی طالب : فرزند عقیل و عمو زاده سیدالشهدا بود . روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) شهید شد . 14- جعفر بن علی بن ابی طالب : فرزند امیر المومنین وبدار ابوالفضل العباس بود که در کربلا شهید شد . هنگام شهادت 19 سال داشت . 15- جنادة بن کعب انصاری : از شهدای کربلاست . از مکه همراه امام حسین (ع) به کوفه آمد و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید . پسرش ( عمر بن جناده ) هم در کربلا شهید شد . 16- جندب بن حجیر خولانی : از شهدای کربلا در روز عاشور است . وی از چهره های بارز شیعه در کوفه و از یاران علی (ع) بود و قبل از رسیدن سپاه حر به کاروان امام حسین (ع) ، از کوفه بیرون آمد و به کاروان حسینی پیوسته بود . شهادتش را در حمله اول نوشته اند . 17- جون : غلام سیاه ابوذر غفاری که در کربلا به شهادت رسید . جون بن حوی پس از شهادت مولایش ابوذر به مدینه برگشت و در خدمت اهل بیت در آمد . در سفر کربلا ، از مدینه همراه امام تا مکه و از آنجا به کربلا آمد . چون به اسلحه سازی و اسلحه شناسی آشنا بود ، شب عاشورا هم در کربلا به کار اصلاح سلاحها اشتغال داشت . با آنکه سن او زیاد بود ، ولی روز عاشورا از سید الشهدا (ع) اذن میدان طلبید . امام او را رخصت داد و آزادش کرد . ولی او با اصرار می خواست در روز های شادی و غم و راحتی و رنج از خاندان پیامبر جدا نشود . پس از نبرد وقتی بر زمین افتاد امام خود را بر بالین او رساند و چنین دعا کرد : خدایا ! رویش را سفید و بویش را معطر کن و او را با نیکان محشور گردان . 18- حبیب بن مظاهر : از شهدای والا قدر کربلا بود . در هر سه جنگ صفین ، نهروان و جمل ، در رکاب علی (ع) شرکت داشت و در نهضت مسلم بن عقیل در کوفه ، از کسانی بود که در راه بیعت گرفتن برای مسلم بن عقیل ، کوشش فراوان می کرد . نیز از سران شیعه در کوفه محسوب می شد که به حسین بن علی (ع) دعوت نامه نوشت . نزد امام حسین موقعیت والایی داشت . در کربلا نیز او را به عنوان فرمانده جناح چپ سپاه خویش تعیین کرد . حبیب بن مظاهر ، روز عاشورا از اینکه با شهادتش به بهشت خواهد رفت ، خوشحال بود و با بریر بن خضیر مزاح می کرد . شهادت او بر حسین (ع) بسیار سخت بود هنگام شهادتش 75 سال داشت . سر او نیز همراه سرهای شهدا در کوفه گردانده شد . 19 - حجاج بن مسروق جعفی : از شهدای گرانقدر سید الشهدا (ع) . وی اهل کوفه و از یاران امیر المومنین (ع) بود . وقتی خبر هجرت امام حسین (ع) را از مدینه به مکه شنید خود را به آن حضرت رساند و همراه امام از آنجا به کربلا آمد . همواره ملازم سید الشهدا بود و در پنج وقت ، اذان می گفت . روز عاشورا به میدان رفت و جنگید و غرق خون خود نزد امام برگشت . پس از گفتگویی با سیدالشهدا بار دیگر به میدان رفت و شهید شد . 20- حر بن یزید ریاحی : شهید والاقدر عاشورا ، حر از خاندان های معروف عراق و از روسای کوفیان بود . به درخواست ابن زیاد ، برای مبارزه با حسین (ع) فراخوانده شد و به سر کردگی هزار شوار برگزیده گشت . در منزل قصر بنی مقاتل یا شراف ، راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت به سوی کوفه شد . کاروان حسینی را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و امام در آنجا فرود آمد . حر وقتی فهمید کار جنگیدن با حسین بن علی (ع) جدی است ، صبح روز عاشورا به بهانه آب دادن به اسب خویش ، از اردوگاه عمر سعد جدا شد به کاروان حسینی پیوست . توبه کنان کنار خیمه های امام آمد و اظهار پشیمانی کرد ، سپس اذن میدان طلبید و پس از نبردی دلیرانه به شهادت رسید . حسین بن علی (ع) بر بالین حر حضور یافت و خطاب به آن شهید فرمود : تو همون گونه که مادرت نامت را حر گذاشته است ، حر و آزاده ای ، آزاد در دنیا و سعادتمند در آخرت ! 21- حلاس بن عمر راسبی : از شهدای کربلاست که در حمله اول در روز عاشورا به شراف شهادت نائل شد . 22- حنظلة بن اسعد شبامی : از شهدای کربلاست . حنظله از چهره های شیعی در کوفه و زبان آور شجاع و معلم قرآن بود . چون سید الشهدا به کربلا رسید ، وی به آن حضرت پیوست وی جزء شهدایی است که تا اواخر زنده بود و از جان حسین بن علی (ع) در مقابل تیر ها و نیزه های دشمن محافظت می کرد و گاهی هم با سخنانش به سپاه کوفه هشدار میداد و موعظه می کرد . 23- زاهر ، مولی عمرو بن حمق : از شهدای عاشوراست . وی را از شخصیت های کوفه و مردی سالخورده از قبیله کنده دانسته اند . غلام عمرو بن حمق خزاعی ( از یاران ویژه امیر المومنین ) بود و در حرکت های انقلابی عمرو بن حمق ( که به دست معاویه شهید شد ) همدوش و همراه او و تحت تعقیب معاویه بود . در سال 60 هجری به مکه آمد و به حسین (ع) پیوست و در حمله نخست روز عاشورا به شهادت رسید . 24- زهیر بن قین بجلی : از شخصیت های برجسته کوفه بود که در روز عاشورا ، افتخار یافت در رکاب حسین بن علی (ع) به شهادت برسد . وی در میدان های جنگ ، دلاوری های بسیاری نشان داده بود . در سال 60 هجری ( که سید الشهدا هم از مکه به قصد کوفه حرکت کرده بود ) از سفر حج بر می گشت و دوست نداشت که با سید الشهدا برخورد کند و هم منزل شود . اما در یکی از منزلگاها به ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی همزمان شد . امام کسی را نزد او فرستاد . زهیر نزد امام رفت . همسرش نیز همراه او آمد و به کاروان حسین (ع) پیوستند . شب عاشورا نیز ، از جمله کسانی بود که با نطقی پر شور ، مراتب اخلاص و حمایت جانبازی خویش را نسبت به امام ابراز کرد و گفت : اگر هزار بار هم کشته شوم ، و زنده گردم هرگز دست از یاری پسر پیغمبر برنخواهم داشت . روز عاشورا ، سید الشهدا فرماندهی جناح راست خویش را در میدان به زهیر سپرد . ظهر عاشورا هم او و سعید بن عبدالله جلوی امام ایستادند و سپر تیرها شدند تا امام نماز بخواند . پس از اتمام نماز به میدان رفت و شجاعانه نبرد کرد و با شمشیر از حسین (ع) دفاع کرد و جنگید و کشته شد . امام به مالین او آمد و او را دعا کرد و کشندگانش را نفرین کرد . 25- سالم بن عمرو : از شهدای کربلاست . وی غلامی از طایفه بنی مدینه بود و در کوفه می زیست و از شیعیان اهل بیت به شمار می آمد سوارکاری نامدار بود . در نهضت حضرت مسلم شرکت داشت . پس از تنها ماندن مسلم بن عقیل او و جمعی دیگر از شیعیان دستگیر شدند ، اما سالم از جنگ دشمن گریخت و پنهان شد . چون شنید امام حسین (ع) به کربلا رسیده است ، خود را به آن حضرت رساند و روز عاشورا در حمله اول شهید شد . 26- سعید بن عبدالله حنفی : از شهدای والاقدر کربلاست ، که ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان داشت و هواداران سر سخت اهل بیت (ع) بود . شب عاشورا وقتی سیدالشهدا (ع) از افراد خواست که از تاریکی شب استفاده کرده و متفرق شوند ، یاران برخواستند و هر یک سخنانی گفتند . از جمله سعید بن عبدالله ایستاد و گفت : نه به خدا قسم ، تو را وا نمی گذاریم . اگر بدانم که کشته می شوم و سپس زنده می شوم ، آنگاه سوزانده می شوم ، و هفتاد بار با من چنین می کنند ، باز هم از تو جدا نمی شوم تا در راه تو فدا شوم . وی از انقلابیون پر شور کوفه به حساب می آمد . در نهضت مسلم بن عقیل هم فعال بود و نامه مسلم را به مکه رساند و از مکه همراه امام به کوفه آمد تا روز عاشورا در مقابل امام حسین (ع) ایستاد تا آن حضرت نمازش را بخواند . او آنقدر تیر خورد که بر زمین افتاد و جان باخت . 27- سلمان بن مضارب بجلی : از شهدای کربلاست . گفته شده وی پسر عموی زهیر بن قین بوده و همراه او ، پیش از رسیدن به کربلا ، به سپاه حسین بن علی (ع) پیوست و عصر عاشورا شهید شد . 28- سوار بن منعم : از شهدای حادثه کربلاست . وی پس از رسیدن امام حسین (ع) به کربلا از کوفه آمد و به آن حضرت پیوست . 29- سوید بن عمرو خثعمی : آخرین کشته کربلاست . وی پس از شهادت امام حسین (ع) شهید شد . یکی از دو مردی بود که همراه امام حسین بودند . او مجروحی افتاده در میدان ، میان زخمیان بود و رمقی در بدن داشت و در آن حال ، چون شنیو کوفیان شادی کنان می گویند حسین کشته شد ، به هوش آمد و با چاقو و شمشیری که داشت با همان حالت به جنگ پرداخت و شهید شد . 30- سیف بن حارث بن سریع جابری : از شهدای جوان کربلاست . وی و پسر عمویش مالک بن عبدالله از کوفه آمده ، در کربلا به امام حسین (ع) پیوستند . روز عاشورا پس از شهادت حنظة بن قیس ، هنگامی که دشمن به خیمه گاه امام حسین نزدیک شده بود ، گریان خدمت امام آمدند و اذن میدان طلبیدند . سپس هردو با هم به میدان رفته ، جنگیدن تا شهید شدند . 31- سیف بن مالک عبدی : از شهدای کربلاست . از بصره به کوفه آمد و از آنجا به کاروان امام حسین (ع) پیوست ، سپس همراه او به کربلا آمد . عصر عاشورا در نبرد تن به تن به شهادت رسید . 32- شوذب ، مولی شکر : از شهدای کربلاست . وی غلام شاکر بن عبدالله همدانی بود و از شیعیان برجسته و از بزرگترین انقلابیون حماسی و مخلص به شمار می آمد که در کربلا ، در کهنسالی به شهادت رسید . از مکه همراه امام شد و به کربلا آمد . شهادت او بعد از ظهر عاشورا بود . 33- ضرغامة بن مالک : از شهدای کربلاست . وی در کوفه میزیست و از شیعیان امام و بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل بود . چون مسلم شهید شد ، همراه سپاه کوفه به کربلا آمد ، اما در آنجا به یاران سید الشهدا (ع) پیوست و عصر عاشورا به شهادت رسید . 34- عابس بن ابی شبیب شاکری : از شهدای کربلاست . عابس از رجال برجسته شیعه و مردی دلیر ، سخنور ، کوشا و تلاشگر ، شب زنده دار ، از طایفه بنی شاکر بود . از کسانی بود که وقتی مسلم بن عقیل نامه امام حسین (ع) را برای اهل کوفه خواند ، به پا خواست و اعلام هواداری و حمایت کرد و پس از بعت کوفیان با مسلم بن عقیل بعنوان پیک ، نامه ای از سوی آنان به امام حسین (ع) در مکه رساند . دلاوری های او در کربلا مشهور است . رشادت های وی چنان بود که سپاه کوفه از نبرد تن به تن با وی ناتوان بودند . به دستور عمر سعد ، از اطراف او را سنگباران کردند . او هم زره از تن بیرون آورد و کلاه خود از سر برداشت و لخت شد و با تیغ بر دشمن حمله کرد و یک تنه آنقدر جنگید تا در قلب میدان و محاصره دشمن به شهادت رسید . 35- عامر بن حسان بن شریح طائی : از اصحاب امام حسین (ع) بود که از مکه همراه آن حضرت آمد و در کربلا در حمله اول به شهادت رسید . وی از شجاعان معروف و شیعیان خالص بود . پدرش نیز در جنگ جمل و صفین ، در رکاب حضرت علی (ع) جنگیده بود . 36- عامر بن مسلم عبدی : از شهدای کربلا بود . عامر اهل بصره بود ، همراه غلامش سالم از بصره به مکه آمد و به سید الشهدا (ع) پیوست و از آنجا همراه امام تا کربلا آمد و روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید . 37- عباس بن علی (ع) : فرزند امیر المومنین ، برادر سید الشهدا ، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) در روز عاشورا . مادرش فاطمه کلابیه بود که بعدها به ام البنین شهرت یافت . علی (ع) پس از شهادت فاطمه زهرا با ام البنین ازدواج کرد . عباس و 3 پسر دیگر ثمره این ازدواج بود . ولادتش را در 4 شعبان سال 26 هجری در مدینه نوشته اند و بزرگترین فرزند ام البنین بود . و این چهار فرزند رسید همه در کربلا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. آن حضرت ، قامتی رسید ، چهره ایی زیبا و شجاعتی کم نظیر داشت و به خاطر سیمای جذابش او را قمر بنی هاشم می گفتند . در حادثه کربلا ، سمت پرچمدار سپاه حسین (ع) و سقایی خیمه ها اطفال و اهل بیت امام حسین را داشت و در رکاب برادر غیر از تهیه آب ، نگهبانی خیمه ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین (ع) نیز بر عهده او بود و تا زنده بود دودمان امامت ، آسایش و امنیت داشتند . روز عاشورا سه برادر دیگر عباس پیش از او به شهادت رسیدند . مقتی علمدار کربلا از امام حسین (ع) اذن میدان طلبید حضرت از او خواست تا برای کودکان تشنه و خیمه های بی آب آب تهیه کند . ابوالفضل به فرات رفت و مشک آب را پر کرد و در بازگشت به خیمه ها که فرات را در محاصره داشتند در گیر شد و دست هایش قطع گردید و به شهادت رسید . عباس مظهر ایثار و وفاداری و گذشت بود . وقتی به فرات وارد شد با اینکه تشنه بود ، اما به خاطر تشنگی برادرش آب نخورد . شهادت عباس برای امام حسین بسیار نا گوار و شکنند بود . پیکرش در کنار نهر علقمه ماند و سید الشهدا به سوی خیمه آمد و شهادت او را به اهل بیت خبر داد . هنگام دفن شهدای کربلا نیز ، در همان محل دفن شد . از این رو امروز حرم ابوالفضل (ع) با حرم سید الشهدا فاصله دارد . 38- عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی : از شهدای کربلاست از همراهان مسلم بن عقیل در کوفه بود . مردی بود شجاع ، موجه و محترم و تابعی . در مکه همراه امام شد و به کربلا آمد . گفته اند در حمله نخست به شهادت رسید . 39- عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری خزرجی : از شهدای کربلاست . وی از اصحاب رسول خدا (ص) بود و پس از رحلت آن حضرت نیز از کسانی بود که به امیر المومنین اخلاص داشت و از آن حضرت قرآن آموخته بود . روز تاسوعا با بریر شوخی می کرد . وقتی گفتند الان چه وقت شوخی است ؟ گفت چرا خوشحال نباشم ؟ میان ما و بهشت جز درگیری با این کافران و شهادت فاصله ای نیست . 40 و 41- عبدالرحمن بن عروه غفاری و عبدالله بن عروه غفاری : عبدالرحمن و برادرش عبدالله که هر دو در کربلا شهید شدند ، از اشراف و شجاعان کوفه بودند و به خاندان پیامبر عشق می ورزیدند . این دو برادر با هم از کوفه به کربلا آمده بودند . هر دو با هم روز عاشورا از سیدالشهدا اذن پیکار گرفتند و با هم به میدان رفتند . در رفتن به میدان نبرد از هم سبقت می جستند . این دو برادر با هم نیز به شهادت رسیدند . 42- عبدالرحمن بن عقیل بن ابی طالب : از شهدای کربلا و اولاد عقیل است . 43- عبدالله بن حسن بن علی (ع) : نوجوان 11 ساله ، فرزند امام حسن مجتبی (ع) که در روز عاشورا ، وقتی دید سید الشهدا بر زمین افتاده ، برای دفاع از عموی به سوی میدان شتافت و در دفاع از عموی مظلومش جنگید و عده ای را کشت و به شهادت رسید . برخی هم نقل کرده اند حرمله ، با شمشیر ، دست او را که در آغوش عمویش حسین قرار گرفته بود قطع نموده همانجا شهیدش کرد . 44 و 45 - عبدالله بن عقیل بن ابی طالب : از شهدای بنی هاشم در روز عاشورا . عقیل دو پسر داشت که نام هر دو عبدالله بود ، یکی به نام اکبر یاد میشد و دیگری به نام اصغر . هر دو در کربلا با امام حسین (ع) شهید شدند . 46 - عبدالله بن علی بن ابی طالب (ع) : از شهدای کربلاست وی فرزند امیر المومنین و برادر عباس و مادرش ام البنین بود . هنگام شهادت 25 سال داشت . 47- عبدالله بن عمیر کلبی : جزء اولین شهدا ست که از جبهه امام حسین به میدان رفت . جوانی دلاور از شیعیان کوفه بود . به کوفه آمده و در نزدیکی بئرالعبد خانه ای گرفت و با همسرش به آنجا منتقل شد . وقتی دید عمر سعد ، نیرو آماده و سازماندهی میکند تا از نخیله به جنگ حسین بن علی (ع) در کربلا برند ، به خدا قسم شیفته جهاد با مشرکان بودم . امیدوارم جنگ با اینان که به نبرد فرزند پیامبر می روند ، نزد خداوند کم ثواب تر از جهاد با مشرکان نباشد . پیش همسر خود رفت و نیست خود را با او در میان گذاشت ، شبانه هر دو از کوفه بیرون رفتند و شب هشتم محرم به یاران امام حسین در کربلا پیوستند . همسر او نیز از شهدای کربلا بود . پس از شهادت عبدالله همسرش خود را به بالین او رسانید و خاک از چهره او می زدود که به دست شمر ، یکی از غلامانش به نام رستم با گرزی بر سر اورد و کنار شوهرش به شهادت رسید . 48- عبدالله بن مسلم بن عقیل : از شهدای بنی هاشم در کربلا ، مادرش رقیه دختر علی علیه السلام بود . گفته اند در حالی که دست بر پیشانی نهاده بود تیری آمد و دست و پیشانی را به هم دوخت . برخی او را هنگام شهادت 14 ساله دانسته اند . 49- عثمان بن علی بن ابی طالب (ع) : یکی از شهدای کربلا . وی برادر عباس است که مادرش ام البنین و پدرش امیرالمومنین است . در روز عاشورا مجروح شد و بر زمین افتاد و یکی از سپاه ابن سعد او را کشت . هنگام شهادت 21 سال داشت . 50- علی اصغر (ع) : یکی از فرزندان امام حسین (ع) که شیر خوار بود از تشنگی روز عاشورا بی تاب شده بود . امام خطاب به دشمن فرمود : از یاران و فرزندانم کسی جز این کودک نمانده است . نمیبینید که چگونه از تشنگی بی تاب شده است ؟ در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید امام حسین (ع) خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید . از این کودک با عنوانها شیرخواره ، شش ماهه ، باب الحوائج ، طفل رضیع و ... یاد می شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می شود . 51- علی اکبر (ع) : فرزند بزرگ سید الشهدا و شبیه پیامبر که روز عاشورا فدای دین شد . مادر علی اکبر لیلا دختر ابی مره بود . در کربلا حدود 25 سال داشت . سن او را 18 سال و 20 هم گفته اند . او اولین شهید روز عاشورا از بنی هاشم بود . علی شباهت بسیاری به پیامبر داشت ، هم در خلقت ، هم در اخلاق و هم در گفتار . علی چندین بار به میدان رفت و رزم های شجاعانه ای با انبوه سپاه دشمن نمود . پیکار سخت او را تشنه تر ساخت . به خیمه آمد . بی آنکه آبی بتواند بنوشد ، با همان تشنگی و جراحت دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید . علی اکبر ، نزدیکترین شهیدی است که با حسین (ع) دفن شده است . مدفن او پایین پای ابا عبدالله الحسین (ع) قرار دارد و به این خاطر ضریح امام ، شش گوشه دارد . 52- عمار بن حسان طائی : از شهدای کربلاست . وی از شیعیان خالص و از شجاعان معروف بود . از مکه همراه امام به کربلا آمد و در پیش روی آن حضرت به شهادت رسید . 53- عمرو بن جناده انصاری : از شهدای نوجوان کربلا که پدرش نیز در رکاب سیدالشهدا (ع) شهید شد . این نوجوان چون خواست به میدان رود امام فرمود : پدر این نوجوان کشته شد ؛ شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود . گفت مادرم دستور داده که به میدان روم و لباس جنگ بر من پوشانده است . او که 9 ساله یا 11 ساله بود ، به میدان رفت و رجز خواند و جنگید تا کشته شد . 54- عمرو بن قرظه انصاری : از شهدای کربلاست عمرو از کوفه آمد و در کربلا ، روز ششم محرم به سید الشهدا پیوست . روز عاشورا جلوی امام حسین ایستاد و تیر های دشمن را با سینه و پیشانی خود به جان می خرید و این گونه از جان امام محافظت می کرد زخم های زیادی بر پیکرش نشست . به امام خطاب کرد که ای پسر پیامبر ! آیا وفا کردم ؟ حضرت فرمود آری تو پیش از من به بهشت میروی . از من به پیامبر سلام برسان و بگو که من در پی تو می آیم و ... افتاد و شهید شد . 55- عون بن جعفر : از شهدای کربلاست . پسر جعفر بن ابی طالب ( جعفر طیار ) . عون در زمان امام مجتبی و سپس امام حسین از یاوران آن دو امام بود . همراه همسرش در کربلا حضور داشت . روز عاشورا از سیدالشهدا (ع) اجازه گرفت و به میدان رفت . نبردی دلاورانه کرد و به شهادت رسید هنگام شهادت 56 ساله بود . 56- عون بن عبدالله بن جعفر : پسر حضرت زینب (س) بود که همراه برادر دیگرش محمد در روز عاشورا در نبرد تن به تن با سپاه کوفه به شهادت رسید . عون و برادرش پس از حرکت امام حسین از مدینه ، در پی کاروان راه افتادند و در منزگاه ذات عرق خدمت امام رسیدند . 57- عون بن علی بن ابی طالب (ع) : از شهدای کربلاست اولین کسی بود که پس از شهادت جمع زیادی یاران امام ، از جمع برادرانش داوطلب رفتن به میدان شد . وقتی برای اذن گرفتن آمد ، برادرش امام حسین (ع) فرمود : آیا آماده مرگ شدی ؟ گفت چگونه آماده نشوم ، در حالی که تو را تنها و بی یاور می بینم ! امام دعایش کرد که برو ، خداوند پاداش نیکت دهد . به میدان رفت ، جنگید و مجروح شد . از هر طرف بر سر او ریختند و او را شهید کردند . 58- قاسط بن زهیر تغلبی : از شهدای حمله نخست در روز عاشورا . پیرمردی از طایفه بنی تغلب بن وائل بود . او و برادرانش چون خبر آمدن حسین به کوفه را شنیدند ، شب عاشورا خود را مخفیانه به کوفه رساندند . هر سه برادر روز عاشورا به شهادت رسیدند . 59- قاسم بن حسن (ع) : نوجوان شهید عاشورا در رکاب سید الشهدا (ع) فرزند گرامی امام حسن مجتبی (ع) . روز عاشورا سن او به حد بلوغ نرسیده بود . برای میدان رفتن از امام خویش اجازه خواست . ابا عبدالله چون نگاه به او افکند ، وی را در آغوش کشید و گریست ، آنگاه اجازه داد . قاسم خوش سیما بود . سوار بر اسب شد و عازم میدان گشت . در جنگی دلاورانه به شهادت رسید . هنگامی که بر زمین می افتاد عمویش ابا عبدالله (ع) خود را بر بالین او رساند ولی او در حال جان دادن بود . پیکر او را آورد و کنار شهدای اهل بیت قرار داد . 60- مالک بن عبدالله جابری : از شهدای کربلاست ، وی و برادرش سیف بن حارث بن سریع ، در کربلا به حسین بن علی (ع) پیوستند و عصر عاشورا ، در لحظاتی که سپاه کوفه به خیمه گاه امام حسین (ع) نزدیک شده بودند ، اجازه میدان گرفته ، جنگیدند و شهید شدند . 61- مجمع بن عبدالله عائذی : وی از شهدای کربلا در حمله اول است . در مسیر کوفه در منزلگاه زباله به سید الشهدا (ع) پیوست و در رکاب امام به کربلا آمد . 62- محمد بن عبدالله بن جعفر : پسر حضرت زینت و عبدالله بن جعفر ، که در روز عاشورا در رکاب سید الشهدا (ع) به شهادت رسید . او برادرش عون پس از خروج امام حسین (ع) از مکه میان راه به او پیوستند و در کربلا در نبرد تن به تن با دشمن در محاصره قرار گرفتند و شهید شدند . 63- مسعود بن حجاج : از شهدای کربلا . وی و پسرش ( عبدالرحمان بن حجاج ) در حمله اول به شهادت رسیدند . 64- مسلم بن عوسجه اسدی : اولین شهید عاشورا که در حمله نخست به شهادت رسید . پیر مردی بزرگوار از طائفه بنی اسد و از چهره های درخشان کوفه و هواداران اهل بیت (ع) بود . در نهضت مسلم نقش دریافت پول از هواداران و تهیه سلاح برای نهضت را بر عهده داشت . در کربلا از یاران شجاع و فداکار امام بود . سپاه دشمن چون در نبرد تن به تن یارای جنگیدن با او را نداشتند ، او را سنگباران کردند . چون مسلم به زمین افتاد ، رمقی در تن داشت که حسین بن علی (ع) و حبیب بن مظاهر خود را به او رساندند . 65- مسلم بن کثیر ازدی : از شهدای کربلا در حادثه عاشورا ، از کسانی بود که به قصد حسین بن علی (ع) از کوفه بیرون آمد و نزدیکی های کربلا به آن حضرت پیوست و روز عاشورا در حمله نخست به شهادت رسید . 66- منجح ، مولی الحسین (ع) : از شهدای کربلاست ، نامش منجح بن سهم و در زمان امام حسن مجتبی (ع) غلام آن حضرت بود . پس از وی غلام سید الشهدا بود . منجح در روز عاشورا پس از نبردی دلیرانه در رکاب مولایش به شهادت رسید و از شهدای اولیه بود . 67- نافع بن هلال : از شهدای کربلاست . نافع ، بزرگواری دلاور ، قاری قرآن ، کاتب و از حاملان حدیث و از اصحاب امیرالمومنین (ع) بود و در سه جنگ جمل ، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت بود . وی از شخصیت های بارز کوفه به شمار می رفت و پیش از شهادت مسلم بن عقیل مخفیانه از کوفه بیرون آمده به استقبال امام شتافته بود ، سپس همراه امام حسین(ع) به کربلا آمد . در کربلا همراه عباس (ع) در آوردن آب به خیمه ها مشارکت داشت . از جمله کسانی بود که در سخنرانی پر شوری وفاداری خویش را نسبت به سید الشهدا ابراز داشت . نافع نام خود را روی تیر های زهر آگین خود می نوشت و همواره با آنها تیر اندازی می کرد . روز عاشورا وقتی تیرهایش تمام شد ، شمشیر کشید و بر سپاه کوفه تاخت ، کوفیان با سنگ و تیر او را مورد ضربه های خود قرار دادند تا اینکه بازویش شکست او را محاصره کرده و زنده دستگیر کردند شمر او را گرفته نزد عمر سعد برد . سپس به دست شمر به شهادت رسید . 68- نعیم بن عجلان انصاری : از شهدای کربلاست . نعیم از طایفه خزرج بود و دو برادرش از یاران حضرت علی (ع) و از مدافعان آن حضرت در جنگ صفین بودند . او از کوفه حرکت کرد و در کربلا خود را به امام حسین (ع) رساند و در روز عاشورا در حمله نخست شهید شد . 69 - وهب بن عبدالله کلبی : از شهدای کربلاست ، مادر و همسرش نیز در کربلا بودند و به شهادت رسیدند . وهب که اهل کوفه بود ، در کربلا در رکاب امام حسین (ع) حضور داشت . روز عاشورا پس از حر و بریر به میدان رفت . مادرش مشوق او در رفتن به میدان بود . وقتی پس از مقداری جنگ ، نزد مادر برگشت که : آیا راضی شدی ؟ گفت وقتی راضی میشوم که در رکاب امام حسین (ع) به شهادت برسی . دوباره رفت و جنگید ، همسرش هم رفت و چوبی بر گرفت و به میدان رفت . وهب آنقدر جنگید تا شهید شد . 70- هفهاف بن منهد راسبی : از شهدای کربلاست . مردی دلیر و تکسوار از شیعیان بصره و از یاران علی (ع) که وقتی خبر حرکت امام را به سوی کوفه شنید از بصره به سوی کربلا حرکت کرد . وقتی رسید که حادثه پایان یافته و با تیغ بر افراد سپاه عمر سعد حمله کرد . عده ای را کشت و خود به شهادت رسید . 71- یزیدبن ثبیط ( ثبیت ) عبدی : از شهدای کربلاست . وی ده پسر داشت . پس از دریافت نامه سید الشهدا (ع) که خطاب به اهل بصره نوشته بود همراه دو پسرش عبدالله و عبیدالله از بصره خارج آمدند و به علت بسته بودن راه ها با پیمودن بیراهه ها در مکه خود را به امام حسین (ع) رسانده ، به کاروان او پیوستند . روز عاشورا پسرانش در حمله اول و خودش در مبارزه تن به تن به شهادت رسیدند . 72- یزید بن مغفل جعفی : از شجاعان هنرمند و شاعر شیعه که در کربلا به شهادت رسید . وی در مکه به کاروان حسینی پیوست و با آن حضرت به کربلا آمد و روز عاشورا در پیکار تن به تن با کوفیان ، پس از کشتن عده ای زیادی به شهادت رسید |
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
بسم الله الرحمن الرحیم
عسگراولادی مجاهد صادق و یاور امام و مطیع رهبری
_محافظ مادر
وقتی 5 ساله بود مدافع مادرش آمنه و زنان خانه در دوران رضاشاه هنگام اجرای کشف حجاب بود.
_نگهبان خانه
در همان سن و سال نگهبان درب منزلشان بود،هنگامی که پدرش حسین در خانه برای اباعبدالله الحسین مراسم عزا برپا می کرد. در آن دوران رضاشاه مراسم عزاداری را ممنوع اعلام کرده بود.
_عزاداری در کودکی
در کودکی هنگامی که بزرگترها بر اثر فشاررضاشاه نمی توانستند دسته عزاداری راه بیندازند با دیگر کودکان دسته ی عزاداری راه انداخت و اتفاقا ژاندارم های سوار بر اسب بر همین دسته جات کوچک نوباوگان هم حمله می کردند.
_فقر و تنگدستی
دوران ابتدایی را در دبستان امید دماوند گذراند که همزمان بود با جنگ جهانی دوم. او به دلیل فقر و تنگدستی تهیه کاغذ برای نوشتن مشق هم برایش دشوار بود.
_دانش آموزی باهوش
در مدرسه و در درس ریاضی بهترین شاگرد کلاس خود بود و برای هر امتحانی او را از سایر دانش آموزان جدا می کردند تا کسی از او کمک نگیرد. زندگی پدر بر اثر زلزله ای که در دماوند شده بود و جنگ جهانی دوم با مشکل مالی روبرو شد و دیگر توان مالی برای ادامه درس نداشت مادرش در خانه خیاطی می کرد و زندگی آنها اداره می شد.
_کار در بازار
در دوران ابتدایی هزینه تحصیلش را خیری از تهران به دماوند می فرستاد. 12 ساله بود که ابتدا شاگرد خیاط شد و کمک خرج مادرش بود و در انتها مشکلات مالی باعث شد درس و مشق را ببوسد بگذارد کنار و در تهران شاگرد مغازه برنج فروشی شد. ادامه کار و تلاش، او را به فروشنده خوار بار و خشکبار تبدیل کرد(1329 تا 1343)او در تهران منزل برادرش صادق زندگی می کرد.
_جاذبه مناجات
ماه رمضان و گذرش از کنار مسجد امین الدوله و شنیدن صدای مناجاتی دلنشین ناگاه او را به مسجد کشاند. صوت مناجات از شیخ محمد حسین زاهد بود و این نوجوان جذب آن مرد شد. با کمک این مرد بزرگ به مدرسه علمیه راه پیدا کرد و با طلبه هائی که امروزه از مدرسین عالی رتبه قم هستند آشنا شد مثل آیت الله محسن خرازی و آیت الله رضا استادی.
_کارو درس
_کار و کاسبی او همراه شد با درس در حوزه ی علمیه و کلاسهای تفسیر (روزها کاسبی و شبها به تحصیل علوم دینی مشغول بود)
_اردوهای علمی جوانان و نوجوانان در روزهای جمعه بهمراه شیخ زاهد همراه بود، تفریح- قرآن- نماز جماعت و بیان مسائل اعتقادی و اخلاقی.
_اولین بازداشت
16 ساله بود(1326) سال سوم طلبگی که برای اولین بار دستگیر شد. روزهای به رسمیت شناخته شدن اسرائیل توسط آمریکا و انگلیس بود.آیت الله کاشانی اعلان راهپیمایی کرد و نسبت به غصب سرزمین فلسطین وقبله اول مسلمین اعتراض کردند. طلبه های حوزه های علمیه مروی و حاج ابوالفتح هم آمدند_ دو نفر شهید شدند و چند نفر هم دستگیر. وقتی عسگراولادی را دستگیر کردند گفت مرا عوضی گرفتید و با چند سیلی محکم پس از سه روز آزاد شد.
_مرید آیت الله کاشانی
15بهمن 1327 به محمد رضا پهلوی در دانشگاه تهران تیراندازی شد و این بهانه شد که بسیاری از مبارزان دستگیر شوند از جمله آیت الله کاشانی و تبعید او به اراک و لرستان و کرمانشاه و از آنجا به لبنان(تبعید به مدت 2 سال)
_مرید نواب صفوی
در سال 1328 با فدائیان اسلام و شهید نواب صفوی آشنا شد و در جلسات خصوصی او شرکت می کرد و تحت آموزشهای نواب قرار گرفت. وقتی آیت الله کاشانی لبنان بود اعلامیه و نوارهائی را به ایران می فرستاد که در ایران توسط حاج حبیب الله توزیع می شد.
_مبارزات ملی شدن نفت
در سن 17 سالگی و هنگام ملی شدن صنعت نفت با جریانات سیاسی و روزنامه های آن دوران آشنا شد. فدائیان اسلام و مسلمانان مجاهد در حبیب الله نوجوان تاثیر گذار بودند.
_دیدار با علماء
جمعه 29 اسفند سال 1329 با آیت الله خوانساری در قم ملاقات و دیدار داشت. احزاب سیاسی با یکدیگر اختلاف نظر داشتند و انشعاب های زیادی در آن سالها رخ داد. آقای عسگراولادی با هیچکدام از احزاب ارتباط تشکیلاتی نداشت. و فقط با آیت الله کاشانی ارتباط داشت. از سال 1327 تا 1332 همواره با روحانیت همراه بود.
_آشنایی با امام
آیت الله کاشانی مقلدین خود را به سمت آیت الله آقا روح الله خمینی در قم سوق می داد و گاهی هم به قم می رفتند و امام هم به تهران می آمدند و رابطه خوبی با آیت الله کاشانی داشتند. امام خمینی تابستان ها به امام زاده قاسم تهران در شمیران می رفتند و در منزل آقای رسولی پدر آیت الله رسولی محلاتی می ماندند. آقای عسگراولادی گاهی توسط استادشان دیدارهائی با امام خمینی داشتند. آقای وی خود را موظف می دید همواره در قم به خدمت امام خمینی(حاج آقا روح الله)برسد در یکی از سفرها به قم با آقای مهدوی کنی آشنا شد و آقای مهدوی از امام و فضائل امام برای آقای عسگراولادی گفت. آن روزها هنوز آیت الله بروجردی زنده بودند و پس از فوت آن عالم ربانی آقای عسگراولادی و یارانش با امام خمینی ارتباط قوی تر برقرار کردند و او را به عنوان مرجع تقلید خود برگزیدند.
_کمک مالی به قم
پس از رحلت آیت الله بروجردی آقای عسگراولادی و دوستانشان در تهران و در جمع اعضاء هیئت های مذهبی تصمیم گرفتند صندوقی ایجاد کنند فقط برای کارهائی که مراجع، از جمله امام خمینی دارند.
_بارها و بارها از سال 1340 تا 1342 و پس از آن با امام خمینی دیدار داشتند و کارهای انقلاب را به پیش بردند.
_برگزیده امام
امام خمینی تحقیقات جامعی نسبت به آقای عسگراولادی و سایر هیئتهای مذهبی و فعال در تهران داشتند و بتدریج به این فکر افتادند که ائتلافی بین این گروه ها داشته باشند. سران 4 گروه عبارت بودند از شهید عراقی_حاج ابوالفضل توکلی، مرحوم حاج حبیب الله شفیق و مرحوم عسگراولادی و چند گروه دیگر را هم امام دعوت کردند از جمله شهید صادق امانی، شهید اسدالله لاجوردی و آقایان میر محمد صادقی ،میرفندرسکی و مرحوم بهادران و مرحوم عزت الله خلیلی و امام از همه خواستند که با هم کار کنند.
_شکل گیری موتلفه اسلامی
همانجا در منزل امام یک شورای مرکزی 12 نفره تشکیل شد و آقای عسگراولادی و شهید عراقی و آقای توکلی و آقای شفیق رابط امام با این گروهها شدند. نام این گروه جدید هیئتهای موتلفه اسلامی شد. این گروهها با آیت الله مطهری،آیت الله بهشتی و آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی در قم و مشهد و تهران ارتباط داشتند.
_همراهی با امام
این مرد بزرگ(عسگراولادی) از این پس در قالب این گروه جدید التاسیس به مبارزاتش ادامه داد. در جریان اصلاحات ارضی شاه همراه امام بود در موضوع انجمن های ایالتی و ولایتی کنار امام بود. در موضوع رفراندوم قلابی شاه افشاگر رژیم پهلوی و همراه امام بود.
_در کنار امام
در نوروز1342 و حادثه فیضیه با گروه دوستانش در محضر امام بود. عسگراولادی رابط امام با بسیاری از علماء بود. در برپایی مراسم چهلم برای شهدای فیضیه در قم نقش بارز داشت. در محرم سال 1342 و راه اندازی دسته جات حسینی و تنظیم فعالیتهای سیاسی بر ضد رژیم پهلوی نقش بسیار مهمی در تهران داشت.
او در راهپیمایی های عاشورای سال 42 و شکل دهی به این راهپیمایی نقش برجسته داشت.
_کمک های مالی برای مدرسه فیضیه
در بازسازی مدرسه فیضیه که توسط رژیم پهلوی تخریب گردیده بود نقش بارز داشت. پس از دستگیری حضرت امام، در تظاهرات 15 خرداد که مصادف با 12 محرم بود نقش آفرینی کرد.
_در کنار امام
در قضیه اعتراض امام به قانون کاپیتالاسیون و اقدام برای آزادی امام از زندان و تصمیم برای ایجاد یک گروه نظامی در موتلفه اسلامی ،در گرفتن فتوا از علما برای اعدام انقلابی حسن علی منصور(نخست وزیر شاه) و سپس تصمیم جمعی در ترور منصور و دستگیری و زندان همواره نقش محوری داشت.
_اعدام منصور
پس از ترور منصور مجموعه شورای مرکزی موتلفه دستگیر و زندانی شدند و چند نفر در 26 خرداد 1344 محکوم به اعدام شدند و آقای عسگراولادی و چند نفر دیگر به حبس ابد محکوم شدند.
_مبارزات علیه رژیم پهلوی در داخل زندان هم حکایت دیگری است که در این مختصر نمی گنجد.
_همت مضاعف در زندان
مبارزه با منافقین، گروههای چپ و مخالفین علماء در زندان
عسگراولادی حتی در زندان نیز کاری کرد که رژیم پهلوی او را به زندانی در مشهد تبعید کردند _ در سالهای 1349 و 1350 آقای واعظ طبسی و شهید عبدالکریم هاشمی نژاد هم پس از برنامه سالگرد 15 خرداد مشهد، راهی زندان مشهد شدند/ نسبت به مواضع عقیدتی منافقین بهمراه شهید لاجوردی برنامه های خاصی در دوران زندان داشت.
و خلاصه آزادی از زندان در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی.
_حضور در فرانسه
_همزمان با اخراج امام از عراق،عسگراولادی خود را به فرانسه رساند و پیامهایی را از ایران برای امام بردند. مراقبت از جان امام بهمراه شهید عراقی و دیگر دوستان موتلفه از جمله اقدامات ایشان در فرانسه بود.
_33 سال تلاش پس از انقلاب
و بالاخره پس از انقلاب نماینده مجلس بود_نماینده امام و سپس رهبری در کمیته امداد امام خمینی بود/ وزیر بازرگانی دولت شهید رجائی_دبیر کل حزب موتلفه اسلامی_دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری_عضو مجمع تشخیص مصلحت_عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و عضو هیئت منصفه مطبوعات_عضو هیئت امناء بنیاد غدیر بود
عسگراولادی که بود؟
صادق و صالح بود_مبارز بود و خستگی را نمی فهمید_زاهد بود و محرومان را درک می کرد.هیئتی بود و بصیر/ حسینی در طول عمر پر برکت/ جوان بود و طالب درس و مشق_مقلد بود و پیرو ولایت /همواره مشق بصیرت و علم و دانائی و وظیفه شناسی را تکرار می کرد. و سرانجام به یاران و دوستان شهیدش پیوست/دوستانش را تنها گذاشت و خاطراتش همواره پا برجا/ همواره راهش پر رهرو_روحش شاد.
15/8/1392حسن کربلائی
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، تبلیغات ، ،
برچسبها:
راستی هم! محمود احمدینژاد کجاست؟ این سؤال در ظاهر عوامانهاش نکات زیادی مستتر دارد. مردی که حدود هشت سال تیتر روزنامههای داخلی و البته تا حدی بینالمللی را در اختیار داشت و هر روز اگر نه هر دو سه روز یک بار در تلویزیون دیده میشد، چه شد. واقعاً رئیس جمهور که اینقدر با رسانهها سر و کار دارد، بعد از دوره ریاستش دیگر تبدیل به یک شهروند کاملاً عادی میشود و اینقدر بیسر و صدا؟
از دو حال خارج نیست: یا خود احمدینژاد سکوت جدی اختیار کرده یا رسانهها دربارهاش ساکتند. به نظرم در هر دو حال اتفاق غیرمسؤولانهای رخ داده.
احمدینژاد فقط یک مسؤول اجرایی صِرف نبود که وقتی دوره مسؤولیتش تمام شد تا این حد به حاشیه و انزوا برود. او یک گفتمان را نمایندگی میکرد که با تمام و فراز و نشیبها و جدا از ارزیابیها و داوریها، تمام مسائل کشور و منطقه را تحت تأثیر قرار داده بود. اگر او به گفتمانش معتقد بود و هست ناگزیر باید هنوز آن را پیگیری کند و در فکر به سرانجام رساندن آن باشد. پس سکوت و خلوتگزینی او، محل بحث است. با همین استدلال رسانهها نیز موظفند این گفتمان و نمایندهاش را مورد توجه قرار دهند. پر واضح است که توجه به احمدینژاد به معنای تأیید او نیست. این توجه رسانهای باید از جنس کاملاً حرفهای و مبتنی بر احیای حقوق مردم باشد، حالا یا مثبت یا منتقد و منفی.
حرف این یک کف دست ستون، این است که نمیشود و نباید کسی که تا دیروز، تمام فضای رسانهای دربارهاش فعال بودند به یکباره به حباب سکوت وارد شود. مسؤولیتپذیری در قبال مردمیکه هشت سال سرنوشت مسائل اجرایی و عمومیشان به دست او بوده ایجاب میکند هم خودش و هم رسانهها در قبال وی موضع فعالتری داشته باشند.
نسبت مردم با رسانهها و مخصوصاً رسانه ملی به صورتی است که مطالب پخششده از آن را درست تلقی میکند و به آن اعتماد دارد. با وجود این اعتماد (که بهنوعی ترجمه اعتماد ملت به حاکمیت است) نباید این سؤال در ذهن مردم پیش بیاید که کسی که تا دیروز شخص اول کشور در حوزه اجرائی بوده حالا خودسانسوری میکند یا مورد سانسور واقع شده است؟
معتقدم هیچ کدام از دو اتفاق فوق رخ نداده و فقط در ماجرایی دو سویه، احمدینژاد و رسانهها رفتارشان کمیغیرحرفهای است. تعیین سهم هر یک هم بسیار کار مشکلی است ولی فهمیدن اینکه هر دو در این ماجرا نقش دارند سخت نیست.
البته این ماجرا یک بازیگر تعیینکننده دیگر هم دارد و آن، مردم هستند. هرچند آقای احمدینژاد سکان هدایت کشور را به آقای حسن روحانی سپرد ولی مردم باید از وی و البته رسانهها این مطالبه را داشته باشند که بابت تصمیمات گرفتهشده در گذشته و توقعات مردم و بعضاً طرفداران و منتقدان، حضوری منطقی و حرفهای در فضای رسانهای داشته باشند.
به هر حال این سؤالی است که گهگاه به ذهنها خطور میکند و جواب میخواهد. راستی آقای احمدینژاد کجاست و چه میکند؟
*مهدی قزلی
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
شروع مراسمات سوگواری سالار شهیدان
۱۳ آبان بعد نماز مغرب وعشاء
در مسجد امیرالمومنین (ع) بلوار لاکان
باسخن رانی حجت الاسلام والمسلمین اکبر علیپور امام جماعت مسجد
موضوعات مرتبط: هیئت جوانان مسجد امیرالمومنین(ع) رشت ، تابلو اعلانات ، تبلیغات ، ،
برچسبها:
بنام پروردگاری که کوبنده ی ستمگران است
چرا جامعه جهانی به آمریکا اعتماد ندارد؟
امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی: وقتی فرستاده ی شاه نزد من آمد که با آمریکا مخالفت نکنید و هر چه می خواهید حتی علیه شخص شاه بگویید و به آمریکا و اسرائیل چیزی نگوئید جواب دادیم: ما هر چه گرفتاری داریم از آمریکا است
مقام معظم رهبری: نظام سلطه و وابستگان آن 3سیاست اصلی(جنگ افروزی،فقر آفرینی و فساد انگیزی) را دنبال می کنند و اسلام با همه این سیاست ها مخالف است و این مخالفت،مبنای چالش اساسی با انقلاب است.
...ما دولت آمریکا را غیرقابل اعتماد، خود برتربین، غیر منطقی و عهد شکن می دانیم.
مقدمه: قصد ما از تنظیم این جزوه یا گردآوری این مطالب به این معنا نیست که ما کاشف چنین مطالبی بودیم بلکه خواستیم به سهم خود یک بار دیگر مروری داشته باشیم بر ماهیت سلطه طلبی و سیره ی تمامیت خواه و خونریز رژیم آمریکا در ایران و سایر کشورهای جهان طی بیش از یک قرن گذشته تا به هنگام مواجهه با انواع ابهامات و سوالات پیرامون مذاکره،گفتگو یا رابطه با آمریکا با آگاهی لازم پاسخی مناسب و در شان یک انسان مسلمان آگاه،بصیر و غیرتمند داشته باشیم.
لازم به ذکر است اخیرا فضا سازیهایی از ناحیه برخی جریانات سیاسی صورت گرفته که تمایل دارند مردم ایران تمامی خباثتها و جنایتهای این شیطان بزرگ را به فراموشی سپرده و متاسفانه به جامعه القاء کنند که رابطه با آمریکا راه حل همه مشکلات ایران است در حالی که چنین نیست و نگاهی به کشورهای عربی،اسلامی،آفریقایی و حتی اروپایی که سالها با آمریکا ارتباط داشته و مراوداتی نیز دارند بیانگر این مطلب است که مشکل آن کشورها حل نشده و اغلب آنها درگیر فشارهای اقتصادی و ورشکستگی کارخانجات و اعتراضات مردمی و فقر و فلاکت مردم در این کشورها هستند. فلذا ما برخود لازم دانستیم اشاره ای داشته باشیم به بخشی از رفتارهای زشت آمریکا در جهان:
الف-آمریکا و تهدید به حمله نظامی و اتمی کشورهای جهان.
ب-حمایتهای مالی،اطلاعاتی،امنیتی،تسلیحاتی و نظامی آمریکا ازحکومتهای مستبد نظامی،دیکتاتور و کودتائی در دنیا.
ج-آمریکا و اشغال سایر کشورها از طریق حمله نظامی(از یک تا چهار بار و از یک تا سی سال)
د-آمریکا و سرکوب خونین و کشتار بی رحمانه مخالفان و معترضان در سرزمین آمریکا(خصوصا سیاه پوستان،سرخ پوستان،معترضان جنگ جهانی اول و جنبش وال استریت)
ه-آمریکا و کشتار بیش از 40میلیون نفر در جنگ جهانی اول و بیش از 50میلیون نفر در جنگ جهانی دوم.
و-جنایتها و خباثت آمریکا نبت به انسانیت و بشریت از طریق هالیوود(مرکز فیلم سازی آمریکا) و راه اندازی صدها شبکه و سایت به زبانهای مختلف در گمراه سازی و مقابله با انسانیت و کشورهای اسلامی و رواج انواع و اقسام فساد و خشونت و مخرب خانواده ها و...
و در پایان نگاهی به اقدامات بشر دوستانه!!و دموکراتیک آمریکا در ایران از سال1320-1392.
و اما شرخ مختصری بر هر کدام از بندها:
الف)آمریکا و تهدید به حمله نظامی و اتمی کشورهای جهان
1-ژاپن(1945)استفاده از دو بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی و کشتن چند صد هزار نفر و نابودی چندین نسل تا کنون.2- شوروی(1946)3- کره شمالی(1951-53و2005) 4- مصر(1956) 5- عراق(1958)
6- چین(1958) 7- آلمان(1961) 8- یمن(2000) 9- ایران(2002و2013) 10- سوریه(2013)
لازم به یادآوری است که در بسیاری از کشورها نظیر ویتنام،عراق،افغانستان و...هم در حمله های خود از اورانیوم ضعیف شده(نابود کننده نسل ها)استفاده کرده است.
ب)حمایت مالی،اطلاعاتی و امنیتی،تسلیحاتی و نظامی از حکومت های مستبد،نظامی،دیکتاتور و کودتایی در جهان و سرکوبی مخالفان و معترضان، آزادی خواهان و استقلال طلبان آن کشورها با دخالت مستقیم همراه با کشتار مردم.
این دخالت ها بعضا چندین سال متوالی و چندین مرتبه بوده است.
1-آرژانتین(1890و1966و1983)2-هائیتی(1891-1894)3-شیلی(1891و1973-1990و2011-2013)4-کره جنوبی(1894-1896) 5-چین(1898و...) 6-دومنیکن(1903-1914) 7-هندوراس (1903-1912) 8-کوبا(1912و62و2002) 9-نیکاراگوئه(1912و2000) 10- پاناما (1918،1920،1925،1958،1964،1989) 11-روسیه(1918-1925) 12-ترکیه(1922و1960و1972و1984) 13-السالوادور(1932و...) 14-اسپانیا(1945و1946و1947) 15-فیلیپین(1948-1945) 16-فلسطین(1948 تا کنون،در کنار صهیونیستها در سرکوب مردم مسلمان و مظلوم فلسطین) 17-تایوان(1949) 18-پاکستان (1951و1972و1999و2005) 19-ایران(1953سرنگونی دولت مصدق و بازگرداندن شاه و سرکوب مخالفان شاه تا سال1979) 20-گواتمالا(1954) 21-آفریقای جنوبی(1961-1990) 22-لائوس(1962) 23-عراق(1963)24-بولیوی(1964-1986) 25-برزیل(1969) 26-اندونزی(1965-1986و1999) 27-یونان(1967) 28-مالزی(1968-1989) 29-کلمبیا(196975و2003کشتارحدود2میلیون نفر)30-عمان(1970) 31-اکوادور(1972-1979) 32-افغانستان(1979-1989و2001-2013) 33-پرو(1997-1998) 34-نپال(1996) 35-کنگو(1996) 36-سودان(1998) 37-یوگسلاوی(1999) 38-یمن(2002و2009-2011) 39-فرانسه(2005) 40-سومالی(2005) 41-سوریه(2006-2007) 42-تونس(2011) 43-مصر(2011-12)44-بحرین(2011)45-لیبی(2011)46-کانادا(2011) 47-اسپانیا(2011) 48-آفریقای جنوبی(2012)
ج)آمریکا و اشغال سایر کشورها با حمله نظامی(از یک تا چهار بار،از یک تا سی سال)
1-هاوائی(1893الحاق به آمریکا) 2-نیکاراگوئه(1894-1910،چهارمرتبه) 3-پاناما(1895-1910) 4-آیداهو(1899-1901) 5-چین(1911-1941) 6-هندوراس(1912) 7-هائیتی(1914-1934) 8-دومینیکن(1965-1966و1916و1924) 9-کوبا(1917-1933) 10-لبنان(1958) 11-ویتنام(1960-1975) 12-گرانادا(1983-1984) 13-سومالی(1992-1994) 14-افغانستان(2001-2013) 15-عراق(2003-2011)
د)آمریکا و سرکوب خونین و کشتار بی رحمانه ی مخالفان و معترضان کشور آمریکا(خصوصا سیاهپوستان،سرخ پوستان و معترضان جنگ جهانی اول و جنبش وال استریت)در ایالت های مختلف و شهرهای بزرگ از جمله: 1-مینسوتا(1998) 2-اوکلاهوما(1901) 3-کلورادو(1914) 4-تکزاس(1915) 5-واشنگتن(1932و...) 6-جزایر ورجین(1989و...) 7-و...
ه)آمریکا و نقش آفرینی فراوان در جنگ جهانی اول و مرگ بیش از 40 میلیون نفر و جنگ جهانی دوم و مرگ بیش از 50 میلیون نفر
و)جنایت هایی که از طریق هالیوود، سایت ها و شبکه های ماهواره ای مروج فساد و خشونت،مخرب خانواده ،اخلاق،عقیده و...مرتکب میشود که قابل شمارش نیست.
و سرانجام نگاهی به اقدامات بشردوستانه!!و دموکراتیک!!آمریکا در ایران از1320تا1392
1-اشغال ایران در جنگ جهانی دوم توسط آمریکا،انگلیس و روسیه و آغاز مداخله همه جانبه در ایران.
2-کودتای 28مرداد1332 و سرنگون کردن دولت مصدق و بازگرداندن شاه خائن بر سر قدرت.
3-حمایت همه جانبه از شاه دست نشانده از 1320-1357و پس از پیروزی انقلاب دخالتها در ایران و خیانت های گوناگون به مردم شریف ایران.
4-تشکیل سازمان مخوف و جهنمی ساواک،دستگیری،شکنجه و شهید کردن انقلابیون مسلمان در زیر شکنجه های وحشتناک.
5-تحقیر و لگدکوب کردن عزت ملت ایران با تحمیل قوانین ضد اسلامی و ضد ملی بر دولت مزدور شاه،نظیر انجمن های ایالتی و ولایتی،کاپیتالاسیون و...
6-دستور به دولت مزدور شاه در دستگیری و تبعید حضرت امام خمینی از ایران به ترکیه و عراق.
7-مشارکت فعال با رژیم دست نشانده ایران در کشتار مردم مسلمان ایران در 60 سال گذشته خصوصا در 15خرداد،17شهریور،13آبان وبهمن ماه1375
8-تحریک ضد انقلاب همراه با کمک مالی اطلاعاتی و امنیتی و پشتیبانی تسلیحاتی در ایجاد فتنه و آشوب در غرب،شرق،جنوب،شمال کشور تحت عنوان خلق کرد،خلق عرب،خلق ترک،خلق بلوچ و...
9-وادار کردن صدام به حمله به ایران و حمایت بی دریغ هشت سال یا همراه کردن اکثر کشورهای منطقه و جهان در کمک مالی،تسلیحاتی،اطلاعاتی و انسانی به آن دیوانه.
10-مجهز کردن رژیم بعث عراق به سلاح های شیمیایی و میکروبی و به شهادت رساندن و جانبازی هزاران نفر توسط این سلاح های ضد بشری.
11-ضبط دارایی های ایران در آمریکا از زمان پهلوی و عدم پرداخت و تحویل آن به دولت اسلامی و ملت ایران.
12-هدف قرار دادن چندین نفتکش ایران در هنگام دفاع مقدس علاوه بر ممانعت از صدور نفت ایران.
13-سرنگون کردن دو فروند هواپیمای نظامی ایران در سال1366
14-سرنگون کردن یک فروند هواپیمای مسافربری ایران با290نفر مسافر با ناو جنگی و به شهادت رساندن همه سرنشین ها آن.
15-حمایت مالی،سیاسی،اطلاعاتی و تسلیحاتی از سازمان تروریستی منافقین در شهید کردن بیش از 17هزار نفر از جمله شهید بهشتی و 72 تن از دولت مردان و نمایندگان مجلس و قضات،شهید رجایی،باهنر،صیاد شیرازی،عراقی،قرنی،مطهری،شهدای محراب و...والبته حمایتهای مکرراز دیگر تروریست ها نظیر ریگی...
16-تهمت ضد حقوق بشری و حمایت از تروریسم،دیکتاتور،محور شرارت و...به جمهوری اسلامی ایران که نظامی کاملا مردم سالار و دینی است.
17-استفاده از سفارت آمریکا و دیگر کشورها و اشخاص حقیقی در جاسوسی علیه ایران اسلامی به روایت اسناد بدست آمده از لانه جاسوسی و افراد دستگیر شده.البته جاسوسی از دوست و دشمن توسط آمریکا جزء مرام و ذات این رژیم مستکبر و طاغوتی است.نظیر جاسوسی های اخیر آمریکا در اروپا.
18-حمایت همه جانبه از کلیه افراد حقیقی و حقوقی و تشکل های ضد انقلابی و ضد دینی و حمایت از سایر گروهک ها برای ضربه زدن بیشتر به جمهوری اسلامی ایران مثل کومله،دموکرات،جبهه ملی،نهضت آزادی،جندالشیطان و...
19-طراحی کودتای نظامی و قلع و قمع کردن مردم با ماموریت مخفی هایزر در بهمن ماه1357.
20-طراحی کودتای نظامی نوژه با همکاری برخی از سران خائن ارتش شاهنشاهی در تابستان 1359.
21-حمله مستقیم نظامی به ایران-طبس-اردیبهشت1359.
22-اعمال تحریم های گسترده ظالمانه و ضد بشری علیه ایران اسلامی از سال58تا کنون
23-ممانعت جدی در صادرات و واردات جمهوری اسلامی در هشت سال دفاع مقدس و جلوگیری از رسیدن ادوات جنگی حتی سیم خاردار و نایلون و...به ایران اسلامی.
24-فشار به کشورهای گوناگون در عدم خرید نفت ایران و حتی قطع صادرات و واردات از ایران.
25-طراحی نقشه تجزیه ایران به چند کشور کوچک و حمایت مالی،سیاسی و اطلاعاتی از گروه های تجزیه طلب.
26-حمله به سکوهای نفتی ایران و خسارت فراوان به آنها در سال1366
27-حمله به چندین فروند ناوچه ایران در خلیج فارس در سال1366
28-تشدید هر ساله تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران تا جایی که داروهای حیاتی و قطعات هواپیمایی مسافربری را هم شامل شده است.
29-طراحی برای فروپاشی نرم نظام جمهوری اسلامی ایران به سبک فروپاشی شوروی،در سال های1378و1388 با آن فتنه گسترده بنابر اقرار بسیاری از دستگیر شدگان با کمک مطبوعات، مجری طرح و افراد وابسته به بیگانه و مزدور.
30-طراحی قطعنامه های متعدد علیه جمهوری اسلامی ایران و رایزنی با دیگر کشورها در تصویب آنها در34 سال گذشته.این در حالی است که کلیه قطعنامه های سازمان ملل،علیه رژیم صهیونیستی و اشغالگر قدس را وتو کرده است.
31-ممانعت از اجرای قرارداد احداث نیروگاه اتمی بوشهر میان ایران و آلمان.
32-سنگ اندازی، مخالفت شدید با قرارداد تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر توسط روسیه در سال1372،1392.
33-تحریک امارات متحده عربی برای مطرح ساختن ادعای واهی حاکمیت جزایر سه گانه ایران تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی.
34-تصویب بودجه در کنگره آمریکا برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران از سال1377تا کنون.
35-حمایت از ترور دانشمندان هسته ای ایران توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی.
36-تهدید مستمر ایران اسلامی به حمله نظامی و حتی حمله اتمی در طول 34 سال.
37-تلاش گسترده برای جلوگیری از دستیابی دانشمندان ایرانی به علوم پیشرفته،هسته ای و...
38-دشمنی با تمام دوستان ایران و دوستی با تمام دشمنان ایران در طول34 سال و تبدیل ایران به دشمن در این مدت.
39-حمله ناجوانمردانه به همه ارزش های ملی و مقدسات دینی ما،در قبل و بعد از انقلاب اسلامی توسط هالیوود شبکه های ماهواره ای سایت ها و مطبوعات زنجیره ای وابسته،شبکه های رادیویی متعدد و...
به تعبیر رهبر معظم انقلاب تهاجم فرهنگی،شبیخون فرهنگی،قتل عام فرهنگی و ناتوی فرهنگی
40-غارت میراث فرهنگی ایران،آثار باستانی و ذخائر ارزشمند تاریخی ایران در طول 72 سال گذشته.
لازم به ذکر است در چند صفحه ی فوق فقط توانستیم بخشی از جنایتها،خباثتها،جنگ افروزی ها و فتنه های آمریکا را به رشته ی تحریر در آوریم.
5/8/1392 کارگروه شهید عضدی(جمعی از اساتید دانشگاه های استان گیلان)
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
"בعا كنید بصیرتـ دهد خدا ما را
بصیرتـ است كہ میزاטּ كفر و ایماטּ استـ
اگر بصیر نباشید باز مے بینید
كہ مثل فاطمہ اے پشتـ בرب سوزاטּ استـ...
اگر بصیر نباشے امامـ بر حق را
بہ سجده كشتہ و گویے مگر مسلماטּ استـ؟"
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
به گزارش خبرنگار فریاد گیلان مراسم سیاه پوشان محرم ۹۲ در رشت یکشنبه ۵ آبان با حضور حاج مهدی میرداماد در مسجد امام رضا ( ع) رشت برگزار میشود
سیاه پوشان در رشت با سخنرانی حاج آقا حسن زاده و نوای حاج مهدی میرداماد و حاج مسعود عارفی در مسجد امام رضا (ع) اسماعیل آباد رشت برگزار خواهد شد
این مراسم یکشنبه ۵ آبان در بلوار شهید انصاری ، مسجد امام رضا (ع) اسماعیل آباد بعد از نماز مغرب و عشا برای اولین بار در استان گیلان انجام خواهد گرفت
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
بازیکن برتر مسابقه مقاومت رشت-پرسپلیس رشت
بازیکن برتر از نگاه آقای فرزاد گرفمی سر مربی تیم
مبین راستی
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
غدیر خُم (شعر)
غدیر خم چه غوغایی بپا کرد/ تمام حاجیان را رو نما کرد
به یک جا آن قدیر آفرینش / پیامبر را به امری مبتلا کرد
که اعلام امامت را به خُم کن/ پیمبر جمله یاران را صدا کرد
جهازی از شترها را به پا کرد / علی را کُنتُ مولایی ندا کرد
ز یاران بعض شان مسرور گشته/ و بعضی رنگ رخساره سیا کرد
حسادت روی ایمان شان نشسته / که تاریکی، ره از نورش جدا کرد
بشد بانگ مخالف، های و هویی / رسول الله، علی از دل دعا کرد
خدایا! یاری اش کن ناصرانه / به دشمن های او نفرین به جا کرد
همه رفتند و خُم بر جای مانده / غبار غم در آن وادی چها کرد
همه ره را به منزل بر نموده / پیمبر بر مدینه ره سوا کرد
گذشت و تا رسول الله بگذشت / مدینه در غم احمد جفا کرد
علی در بند غسل و دفن احمد / صحابه از علی ره را جدا کرد
سفارش های احمد گرد بگرفت / هوای نفس ما بلوا بپا کرد
بشد اسلام او هفتاد فرقه / همه برکفر، همدیگر چها کرد
عجب دینی از او کردار کرده / خدا با این همه رحمی به ما کرد
نصرت الله جمالی
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
غدیر خم
نام ناحیهای میان مکه و مدینه است که پیامبر اسلام در حجةالوداع، علی بن ابی طالب را «ولی» پس از خود اعلام کرد. ۱۸ ذیالحجه، سالروز این واقعه میان شیعیان به عید غدیر خمشهرت دارد.
محمد، پیامبر اسلام در بازگشت از آخرین حج خود همه مسلمانانی که در حج شرکت داشتند را در غدیر خم جمع کرد و شیعیان معتقدند که او در آنجا علی بن ابیطالب را بهعنوان وصی و برادر و جانشین خود از جانب الله معرفی کرد. عبارت معروف «هر آنکس که من مولای او هستم، پس علی مولای اوست» قسمتی از خطابه بلند غدیر میباشد. گرچه در تفسیر حدیث غدیر خم در بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد. اهل سنت تنها اظهار نزدیکی پیامبر به علی و دوستی با او رامیدانند و اظهار خواسته اش که علی به عنوان پسر عمو و فرزند خوانده اش جانشین او در مسئولیتهای خانوادگی اش پس از مرگ شود.
این واقعه و حدیث غدیر در کتاب های شیعه و بسیاری کتاب های اهل سنت نقل شده است. اولین منبع تاریخی که به این کتاب اشاره می کند یعقوبی مورخ شیعه در نیمه دوم قرن سوم هجری است و اولین آثار ادبی قابل تاریخ گذاری، مجموعه اشعاری از نویسندگان شیعه در قرن دوم هجری است. از حدود قرن دوم هجری واقعه غدیر خم بعنوان دلیل نویسندگان شیعه برای اثبات برحقی علی بر جانشینی محمد آمده است.
جغرافیای غدیر خم
«غدیر خم» نام ناحیهای در میان مکه و مدینه است که بر سر راه حاجیان قرار دارد و به خاطر وجود برکهای در این محل که در آن آب باران جمع میشدهاست، به این نام شهرت یافتهاست. غدیر در ۳-۴ کیلومتری میقاتهایپنجگانهاست. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا میشود. غدیر خم بهسبب وجود آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان بود؛ اما گرمایی طاقتفرسا داشت.
از دیدگاه تاریخی
بنوشته سید حسین نصر هنگامی که محمد از آخرین حج خود در سال ۶۳۲ میلادی باز میگشت. خطابهای در مورد علی ایراد نمود که توسط شیعه و سنی بسیار متفاوت تفسیر شدهاست. مطابق با روایت هر دو گروه محمد گفت که علی وارثش و برادرش و کسی است که هر کس پیامبر را به عنوان مولایش (رهبر یا دوست قابل اعتماد) بپذیرد(کلمه مولا مرتبط است با ولایت(با کسر واو) یا وَلایت (با فتح واو) که حکومت، شروع مبادرت، غلبه معنوی و قدرت معنی میدهد). شیعیان این اظهارات را به معنی تعیین علی به جانشینی پیامبر و اولین امام میدانند. اهل سنت تنها اظهار نزدیکی پیامبر به علی میدانند و اظهار خواستهاش که علی به عنوان پسرعمو و فرزند خواندهاش جانشین او در مسئولیتهای خانوادگیش پس از مرگ شود.بنظر میرسد که اولین تاریخنگاری که واقعه غدیر خم را ثبت کردهاست تاریخ نگار شیعه؛ یعقوبی در نیمه دوم قرن سوم هجری بودهاست.
بگفته ماریا دقاق، بسیاری از منابع اهل سنت واقعه غدیر خم را نقل کردهاند اما قائل به این موضوع نیستند که غدیر دلالت بر تعیین علی به عنوان جانشین سیاسی پیامبر مسلمانان داشتهاست. مجموعهٔ جامعی از نقل قولها و احادیث در مورد غدیر خم در سه کتاب اهل سنت وجود دارد. این سه اثر عبارتند از کتاب مُسند احمد بن حنبل، تاریخ مدینات دمشق ابن عساکر، و کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر.
اگر چه در برخی خطبه های علی در نهجالبلاغه که او در مورد برحقی خود به عنوان جانشینی محمد ایراد نمودهاست، اشارهای به این واقعه غدیر خم نیست ولی علی در موارد دیگری( در اینجا) به این خطبه استناد و استدلال کرده و ناگفته نماند که نهج البلاغه تمام خطبه های حضرت علی را در بر ندارد و منتخباتی از آنهاست(بسیاری خطبه های دیگر را می توان در مستدرکات چندگانه نهج البلاغه دید). به علاوه از قرن دوم هجری که مقداری آزادی بیان بیشتر شد و نهضت کتاب نویسی و حدیث گویی که عمر ان را منع کرده بود رخ داد، واقعه غدیر خم از دلایل اصلی عنوان شده توسط شیعه برای برحقی علی بر جانشینی محمد محسوب میشدهاست. اولین نمونه از اینگونه آثار ادبی که میتوان تاریخی برای آن تعیین کرد هاشمیات مربوط به قرن دوم هجری/هشتم میلادی و کتاب مربوط به قرن دوم هجری/هشتم میلادی است.
رخداد غدیر خم از دیدگاه شیعه
با پایان حج محمد به سرعت دستور حرکت جهت اجتماع در غدیر خم را دادند. حتی ۱۲۰۰۰ از اهل یمن - که برای رفتن به وطن خود باید راه دیگری را میرفتند - به دستور او با کاروان مسلمانان همراه شدند.
در میان راه مکه و مدینه در غدیر خم، آیه قرآن فروفرستاده شد:
«ای پیامبر! آن چه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده [به مردم] برسان. اگر این کار را نکنی، رسالت الهی را به انجام نرساندهای و خداوند از مردم نگاهت خواهد داشت.»
در پی نزول این آیه، پیامبر دستور داد همه کاروانیان در آن محل گرد هم آیند، و در همانجا پیامبر خطابهٔ طولانی غدیر را ایراد کرد.
برخی بخشهای این سخنرانی- که به گفته شیعیان در معرفی مقام علی است - چنین است:[منبع تاریخی این خطبه کدامست؟]
ای مردم! بدانید که خداوند علی را ولی و امام شما قرار داده و اطاعت او را بر مهاجران وانصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کنند، و بر شهری و روستایی و عجم و عرب و آزاد و مملوک و بزرگ و کوچک و سفید و سیاه واجب کردهاست. آگاه باشید که «امیر المؤمنین» غیر از این برادرم کسی نیست و پیشوایی مؤمنان پس از من بر کسی جز او روا نخواهد بود. او جانشین من در امتم و پیشوای کسانی است که به من ایمان آوردهاند و نیز جانشین من در تفسیر کتاب خدااست. خداوند دین شما را به واسطه امامت او کامل گردانید. به دستورات او گوش فرا دهید تا در سلامت بمانید و از او پیروی کنید تا هدایت شوید. ای مردم! من «صراط مستقیم»ام، که خداوند شما را به پیروی آن امر فرمودهاست. آنگاه پس از من، علی و پس از او، فرزندانم از نسل او. من [از جانب خداوند] دستور یافتهام که از شما درباره آنچه که از سوی خداوند درباره علی امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او آوردم، بیعت بگیرم و دست شما را بفشارم. خداوند به من دستور داده که از زبانهای شما در مورد آنچه بیان نمودم - راجع به علی امیر المؤمنین و امامانی که پس از او میآیند و از من و از اویند، اقرار زبانی بگیرم و چنان که خبرتان دادم، نسل من از صلب علی است. همگی بگویید: شنیدیم و اطاعت میکنیم و خرسندانه - در مقابل آن چه از سوی پروردگار ما و خویش دربارهٔ امامت علی امیرالمؤمنین و امامانی که از صلب او به دنیا میآیند، به ما رساندی - سر تسلیم فرود میآوریم. بر این باور زندهایم و با آن میمیریم و با آن [در قیامت] محشور میشویم. تغییر نمیدهیم و تبدیل و انکار نمیکنیم، تردید به دل راه نمیدهیم و از این باور برنمیگردیم و پیمان نمیشکنیم.
پس از پایان خطابه، این آیه بر پیامبر فرو فرستاده شد:
امروز کافران از دین شما ناامید شدند. پس از آنان نهراسید و از من (پروردگار) بترسید. امروز دینتان را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام داشتم و اسلام را بهعنوان دینتان پسندیدم.
مراسم بیعت مسلمانان با پیامبر و علی سه روز طول کشید و حتی بانوان با قراردادن دست خود در ظرف بزرگ آبی که در سوی دیگر آن در درون خیمه، دست علی قرار داشت، بیعت خود را اعلام میکردند.
در دیدگاه شیعه، منافقین که گروه قابلتوجهی را تشکیل میدادند، در ماجرای غدیر و به اراده الهی، نتوانستند نیات خود را آشکار و عملی کنند؛ اما در میان جمعیت شبههافکنیهایی نسبت به اقدام پیامبر انجام میدادند و شخصی به نام «» را تحریک کردند تا نزد رسول بیاید و برخلاف همه تصریحات حضرت در ضمن خطبه، سؤال کند که آیا آن چه درباره علی بن ابی طالب گفتی از جانب پروردگار بود یا از جانب خود؟ پیامبر در پاسخ فرمودند: «خداوند به من وحی کردهاست و واسطه میان من و خدا جبرئیل است و من اعلامکننده پیام خدا هستم و بدون اجازهٔ پروردگارم، خبری را اعلام نمیکنم.»[نیازمند منبع]
محمد حسین طباطبایی مفسر شیعه در کتاب تفسیر المیزان جلد پنجم ذیل این آیه (سوره مائده آیه 3) شأن نزول آن را واقعۀ غدیر خم میداند
کتاب الغدیر
به گفته ماریا دقاق در دانشنامه ایرانیکا، بهترین منبع شیعه دوازده امامی که در عصر مدرن در زمینه غدیر خم نگاشته شده است، کتاب الغدیرعبدالحسین امینی است. این کتاب در یازده جلد با این هدف نگاشته شده که همه مطالب در زمینه غدیر خم در آثار سنی و شیعه اعم از حدیث، تاریخ، تفسیر قرآن، شعر، و نیز زندگی نامه افراد مشهوری که در زمره راویان یا حافظان این حدیث بودند را جمع آوری کند.
حدیث غدیر در منابع سنّی
این حدیث در نزد منابع اهلسنّت نیز مشهور و متواتر است و در ذیل به برخی از این احادیث اشاره میگردد:
1.أن النبي عليه السلام قال يوم غدير خم إني تارك فيكم ثقلين أولهما كتاب الله فيه الهدى والنور فخذوا بكتاب الله واستمسكوا به فحث على كتاب الله ثم قال أذكركم الله في أهل بيتي ثلاثا
2.قال علي في الرحبة أنشد بالله رجلا سمع رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم غدير خم يقول إن الله ولي المؤمنين ومن كنت وليه فهذا وليه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره
3.عن حبشی بن جنادة:سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول يوم غدير خم اللهم من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره وأعن من أعانه
4.عن زیاد بن أبی زیاد:سمعت علي بن أبي طالب رضي الله عنه ينشد الناس فقال : أنشد الله رجلا مسلما سمع رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول يوم غدير خم ما قال فقام اثنا عشر بدرياً فشهدوا
اقوال مورخین در غدیر خم
محمد بن جریر طبری صاحب تاریخ کبیر، خبر غدیر خم را در این کتاب از هفتاد و پنج طریق روایت کرده است. همچنین ابن جوزی شافعی در کتاب خود به نام اسنی المطالب فی مناقب علی بن اب طالب تواتر حدیث غدیر خم را از طرق بسیار اثبات نموده است.
غدیر خم در دیدگاه اشخاص
- سید علی اصغر غروی: وظایف رسولان الهی، از جمله پیامبر اسلام، تعیین جانشین یا خلیفه، که اصطلاحا نصب میگویند، برای تشکیل حکومت و اداره امور دنیای مردم نبوده است. پیامبران و بهویژه پیامبر اعظم برای رهایی بشر از همه قیود و بندهای جهل و بردگی و اسارت مبعوث شدهاند (اعراف ۱۵۷). نصب یا تعیین، در خود، مفهوم سلب آزادی و نوعی از بندگی و بردگی را دارد. از اینرو ناقض هدف بعثت رسول اسلام، مذکور در آیه ۱۵۷ اعراف است. بر این پایه حتما رسول اسلام خود ناقض پیامی که آورده است نمیشود. بر همین اساس است که شیعه با نصب عمر توسط عثمان توسط عمر شدیدا مخالف است و آن را مغایر با کتاب و سنت و متضاد با اصل آزادی انسان قلمداد کرده است. وقتی خدای تعالی در کتاب مجیدش انسان را در قبول دین، ماندن در آن یا خروج از آن آزاد و مخیر گذاشته است، چگونه اذن داده است حاکمان بر این مردم، منتخب و برگزیده آنها نباشند و در این امر با این اهمیت مسلوبالاختیار باشند؟! پس پیام غدیر از سوی رسولآزادی و رهایی و عدل، معرفی ولی و امام مردم است تا قیام قیامت، نه تعیین و نصب حاکم سیاسی برای مدتی کوتاه
مسجد غدیر خم
مسجدی با گستردگی ۵۰ مترمربع در منطقه غدیر خم که در دو دهه اخیر بازسازی شد، در شهریور ۱۳۸۶ پیروان فرقه وهابیت در اقدامی شبانه آن را ویرانه کردند.
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
پرسش : هنگامی که امام زمان (عج) ظهور می کنند اولین کاری که ایشان انجام می دهند چه می باشد؟
پاسخ :
آنچه در سرلوحة اولویت های حضرت مهدی (عج) قرار دارد بر دو نوع است : الف) اقدامات حضرت پس از ظهور که در شهر مکه انجام می دهند . ب) برنامه های حضرت پس از ورود به شهر مدینه .
الف) اولویت های اقدامات حضرت در شهر مکه
1. معرفی: حضرت امام سجاد ـ علیه السّلام ـ می فرمایند: «آن حضرت به سخن گفتن پرداخته و می فرمایند که ایها الناس منم فلانی (مهدی) پسر فلانی (حضرت امام عسکری ـ علیه السّلام ـ ) منم پسر پیغمبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ دعوت می کنم شما را به آنچه پیغمبر خدا را دعوت می کرد.
2. دفاع در برابر مهاجمان : در ادامه حدیث فوق آمده : «پس هجوم می آورند که او را بکشند پس سیصد و سیزده تن از او دفاع می کنند [1]
3. نیایش : پس از دفاع، «حضرت بین دو نقطة رکن و مقام (در خانة خدا) چهار رکعت نماز می گذارند.»[2]
4. بیعت گرفتن : حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ : «پس آنگاه به اسم او از آسمان ندا شود و او در پشت مقام باشد. اصحاب به ایشان عرض می کنند: اکنون دیگر به اسم شما ندا شد، منتظر چه هستید ؟ آنگاه دست او را بگیرند و برای بیعت عمومی بیاورند حضرت آمده و به حجرالاسود تکیه نموده و ... »[3]
5. سخنرانی مراسم اخذ بیعت : «و اولین جمله ای که ایشان با آن کلام خود آغاز می کند این آیه است : «بقیة الله خیرٌ لکن إن کنتم مؤمنین : باقیماندة حجت خدا برای شما بهتر است البته اگر مؤمن بوده اید : سپس بگوید : منم بقیة الله. مشروح این سخنان در این منابع آمده:
1. بحارالانوار، 52/25/238/105 و ب 26/ ص 305/ح 78
2. مهدی منتظری ـ علیه السّلام ـ ، آیت الله محمد جواد خراسانی، نورالاصفیاء، ص 344.
آنگاه سیصد و سیرده نفر با او بیعت کرده و دیگران هم بیعت می کنند.
6. ارجاء عدالت و حدود الهی: حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ : «آنگاه که مراسم بیعت تمام شود، سراغ طایفة «بنی شیبه»(کلید داران و خادمان خائن خانة خدا ) بیاید، دست های ایشان را قطع کند برای اینکه ایشان دزدهای خانة خدایند. دست و پایشان را قطع نموده ایشان را در مکه بگرداند و منادی ندا دهد: اینها دزدان خانة خدا هستند...»[4] البته حضرت چنین اقداماتی را برای قبیلة قریش هم انجام می دهند [5]
7. تکمیل تعداد یاران 10 هزار نفر اصلی.
8. تعیین حاکم برای مکه.
9. خروج از مکه و عزیمت به مدینه.
منبع مطالعه، مهدی منتظر ـ علیه السّلام ـ آیت الله سید جواد خراسانی،نشر نورالاصفیاء ص 344
حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بنده ای مؤمن نخواهد بود مگر اینکه هوی و خواست او تابع آنچه من (از طرف خدا) آورده ام باشد و از آن رویگردان نباشد.
[1] . بحارالانوار، مجلسی، 52،ب 26، ص 306، ح 79، ط بیروت، الوفاء.
[2] . از حضرت امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ : معجم الاحادیث، الامام المهدی ـ علیه السّلام ـ ، 3/295/-831.
[3] . بحار/62/26/294/43.
[4] . عیون اخبار الامام الرضا ـ علیه السّلام ـ ، ط کتابفروشی طوسی، 1/ب 28/ ص 273/فرهنگ؛ بحارالانوار، ط الوفاء، 52/27/313/6؛ مهدی منتظر ـ علیه السّلام ـ ، آیت الله خراسانی، 348.
[5] . ر. ک: مهدی منتظر ، همان.
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
به زودی تمام
مراسمات دهه اول محرم راروی سایت میگذاریم منتظر باشید
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
اسامی 72 تن کربلا |
1- ابا عبدالله ( ابو شهدا - حسین بن علی (ع کنیه ابا عبدالله را رسول خدا (ص) از هنگام ولادت بر حضرت امام حسین نهادند . امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد . رسول خدا (ص) نام این فرزند زهرا (ع) را حسین نهاد . وی مورد علاقه شدید پیامبر (ص) بود و آن حضرت درباره او می فرماید : حسین منی و انا من حسین ... وی در آغوش پیامبر بزرگ شد . هنگام رحلت رسول خدا ، شش ساله بود . در دوران پدرش علی بن ابی طالب (ع) نیز از موقعیت بالایی برخوردار بود ، علم ، بخشش ، بزرگواری ، فصاحت ، تواضع ، دستگیری از بینوایان ، عفو ، حلم و ... از صفات برجسته این حجت الهی بود . پس از شهادت پدرش امامت به امام حسن بن علی (ع) رسید همچون سربازی مطیع رهبر و مولای خویش و همراه برادر بود . پس از انعقاد پیمان صلح میان امام مجتبی (ع) و معاویه ، با برادرش و بقیه اهل بیت (ع) به مدینه آمدند . با شهادت امام حسن مجتبی (ع) در سال 49 یا 50 هجری بار امامت به دوش سید الشهدا قرار گرفت . با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) بیعت بگیرد . اما سید الشهدا که فساد یزید و بی لیاقتی او را می دانست ، از بیعت امتناع کرد و برای نجات اسلام از سلطه یزید که به زوال و محو دین می انجامید ، راه مبارزه را پیش گرفت . از مدینه به مکه هجرت کرد و در پی نامه نگاری های کوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت برای آمدن به کوفه ، آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامه هایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشت و بادرسافت پاسخ کوفیان در بیعت شان با مسلم بن عقیل ، در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مکه به سوی عراق ، حرکت کرد . پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل اوضاع عراق نامطلوب ساخت و سید الشهدا که همراه خانواده ، فرزندان و یاران به سوی کوفه می رفت ، پیش از رسیدن به کوفه در سرزمین کربلا در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت . تسلیم نیرو های یزیدی نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین مظلومانه و تشنه کام ، همراه فرزندان و اصحابش به شهادت رسید . از آن پس ، کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و کشته شدن وی ، سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدان های خفته گردید 2- ابراهیم بن حصین ازدی : از شهدای کربلا و اصحاب دلاور امام حسین (ع) بود ؛ از جمله کسانی که سید الشهدا (ع) در لحظات تنهایی ، نام برخی از یاران را می برده و صدا می زده است : " و یا ابراهیم بن الحسین ... " . وی بعد از ظهر عاشورا در کنار امام حسین (ع) به شهادت رسید . 3- ابوبکر حسن بن علی : از شهدای کربلا ، فرزند امام حسن مجتبی (ع) . مادر او ام ولد بود . از مدینه همراه عمویش امام حسین (ع) به کربلا آمد و روز عاشورا پس از شهادت قاسم بن حسن ، خدمت سید الشهدا آمد و اجازه میدان طلبید و به میدان رفت و پس از نبردی دلاورانه به شهادت رسید . 4- ابو ثمامه صائدی : از یاران سید الشهدا و شهید نماز ، که روز عاشورا به فیض شهادت رسید . وی از چهره های سرشناس شیعه در کوفه و مردی آگاه و شجاع و اسلحه شناس بود . مسلم بن عقیل در ایام بیعت گرفتن از مردم برای نهضت حسینی ، او را مسؤول دریافت اموال و خرید اسلحه قرار داده بود . نامش عمربن عبدالله بود . پیش از شروع درگیری های کربلا خود را از کوفه به کربلا رساند و به امام پیوست . روز عاشورا ، که یاران امام به تدریج شهید می شدند و از تعدادشان کاسته میشد و این کاهش محسوس بود ابو ثمامه هنگام ظهر خدمت امام آمد و گفت جانم به فدای تو ! چنین می بینم که دشمنان به تو نزدیک شده اند . به خدا قسم تو کشته نخواهی شد مگر اینکه من پیش از تو کشته شوم دوست دارم این خدای خود را در حالی ملاقات کنم که این نماز که وقتش نزدیک است بخوانم . امام نگاهی به بالا افکند و فرمود : نماز را به یاد آوردی ، خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد . آری ، اینک اول وقت نماز است . مهلتی از سپاه دشمن خواستند . آنگاه ابو ثمامه و جمعی دیگر ، با امام حسین (ع) نماز جماعت خواندند . وی جزء آخرین سه نفری بود که از یاران امام تا عصر عاشورا زنده مانده بودند . برخی گفته اند که در اثر جراحت های بسیار بر زمین افتاد ، خویشانش او را به دوش کشیده و از میدان به در بردند و مدتها بعد از دنیا رفت 5- ابو عمرو نهشلی ( یا : خثعمی ) : از شهدای کربلاست که به قولی در حمله اول و به قولی در نبرد تن به تن شهید شد . از شخصیت های کوفه و مردی متهجد و شب زنده دار بود 6- اسلم ترکی : یکی از شهدا کربلا . وی غلام سیدالشهدا و ترک زبان بود ، تیر انداز و کماندار و قاری قرآن و آشنا به عربی بود . وی دلاورانه جنگید و بر زمین افتاد . امام به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهره او نهاد . اسم چشم گشود و امام حسین (ع) را بر بالین خود دید ، تبسمی کرد و جان داد . 7- امیة بن سعد طائی : از شهدای کربلا به شمار آمده که خود را در کربلا به امام حسین (ع) رساند و روز عاشورا ، به نقلی در حمله اول شهید شد . 8- انس بن حارث کاهلی : از شهدای کربلاست . وی از اصحاب رسول خدا (ص) ، از طائفه بنی کاهل از بنی اسد بود . پیرمردی سالخورده ، از شیعیان کوفه بود که موقعیتی والا داشت . شبانه خود را به کربلا رساند و روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسید . 9- بریربن خضیر همدانی : از شهدای کربلاست . از اصحاب وفادار امام حسین (ع) و از انسان های شایسته و پرهیزگار که زاهد ، قاری قرآن و معلم قرآن و از شجاعان بزرگوار کوفه ، از قبیله همدان بود . وی در سال 60 هجری از کوفه به مکه رفت و به امام حسین (ع) پیوست و همراه او به کوفه آمد . شب عاشورا نیز از کسانی بود که برخاست و در حمایت و جانبازی یزای امام ، سخنانی ایراد کرد . روز عشورا به میدان رفت و خطاب به سپاه عمر سعد خطابه ای ایراد کرد و به نکوهش آنان پرداخت . بریر ، پس از حر به میدان رفت و جنگید تا شهید شد . 10- جابر بن حارث سلمانی : از شهدای کربلاست . وی از شخصیت های شیعه در کوفه بود . در نهضت مسلم بن عقیل هم شرکت داشت و پس از شکست آن ، همراه گروهی به سوی حسین حرکت کردند و پیش از رسیدن آن حضرت به کربلا ، به او پیوستند . 11- جابر بن حجاج تیمی : از شهدای عاشورا در حمله نخست است . وی از سوارکاران شجاع کوفه بود که در کربلا از سپاه عمر سعد به سپاه حسین (ع) پیوست . در نهضت مسلم بن عقیل نیز از بیعت کنندگان با وی بود . 12- جبلة بن علی شیبانی : از شجاعان کوفه که در کربلا در حمله اول روز عاشورا به شهادت رسید . وی در صفین ، در رکاب امیرالمومنین (ع) حضور داشت و در قیام مسلم بن عقیل در کوفه همراه او بود . پس از شهادت مسلم نزد قبیله خود رفت و پنهان شد و انگاه که امام حسین (ع) به کربلا آمد خود را به آن حضرت رساند و در رکابش جنگید و شهید شد . 13- جعفر بن عقیل بن ابی طالب : فرزند عقیل و عمو زاده سیدالشهدا بود . روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) شهید شد . 14- جعفر بن علی بن ابی طالب : فرزند امیر المومنین وبدار ابوالفضل العباس بود که در کربلا شهید شد . هنگام شهادت 19 سال داشت . 15- جنادة بن کعب انصاری : از شهدای کربلاست . از مکه همراه امام حسین (ع) به کوفه آمد و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید . پسرش ( عمر بن جناده ) هم در کربلا شهید شد . 16- جندب بن حجیر خولانی : از شهدای کربلا در روز عاشور است . وی از چهره های بارز شیعه در کوفه و از یاران علی (ع) بود و قبل از رسیدن سپاه حر به کاروان امام حسین (ع) ، از کوفه بیرون آمد و به کاروان حسینی پیوسته بود . شهادتش را در حمله اول نوشته اند . 17- جون : غلام سیاه ابوذر غفاری که در کربلا به شهادت رسید . جون بن حوی پس از شهادت مولایش ابوذر به مدینه برگشت و در خدمت اهل بیت در آمد . در سفر کربلا ، از مدینه همراه امام تا مکه و از آنجا به کربلا آمد . چون به اسلحه سازی و اسلحه شناسی آشنا بود ، شب عاشورا هم در کربلا به کار اصلاح سلاحها اشتغال داشت . با آنکه سن او زیاد بود ، ولی روز عاشورا از سید الشهدا (ع) اذن میدان طلبید . امام او را رخصت داد و آزادش کرد . ولی او با اصرار می خواست در روز های شادی و غم و راحتی و رنج از خاندان پیامبر جدا نشود . پس از نبرد وقتی بر زمین افتاد امام خود را بر بالین او رساند و چنین دعا کرد : خدایا ! رویش را سفید و بویش را معطر کن و او را با نیکان محشور گردان . 18- حبیب بن مظاهر : از شهدای والا قدر کربلا بود . در هر سه جنگ صفین ، نهروان و جمل ، در رکاب علی (ع) شرکت داشت و در نهضت مسلم بن عقیل در کوفه ، از کسانی بود که در راه بیعت گرفتن برای مسلم بن عقیل ، کوشش فراوان می کرد . نیز از سران شیعه در کوفه محسوب می شد که به حسین بن علی (ع) دعوت نامه نوشت . نزد امام حسین موقعیت والایی داشت . در کربلا نیز او را به عنوان فرمانده جناح چپ سپاه خویش تعیین کرد . حبیب بن مظاهر ، روز عاشورا از اینکه با شهادتش به بهشت خواهد رفت ، خوشحال بود و با بریر بن خضیر مزاح می کرد . شهادت او بر حسین (ع) بسیار سخت بود هنگام شهادتش 75 سال داشت . سر او نیز همراه سرهای شهدا در کوفه گردانده شد . 19 - حجاج بن مسروق جعفی : از شهدای گرانقدر سید الشهدا (ع) . وی اهل کوفه و از یاران امیر المومنین (ع) بود . وقتی خبر هجرت امام حسین (ع) را از مدینه به مکه شنید خود را به آن حضرت رساند و همراه امام از آنجا به کربلا آمد . همواره ملازم سید الشهدا بود و در پنج وقت ، اذان می گفت . روز عاشورا به میدان رفت و جنگید و غرق خون خود نزد امام برگشت . پس از گفتگویی با سیدالشهدا بار دیگر به میدان رفت و شهید شد . 20- حر بن یزید ریاحی : شهید والاقدر عاشورا ، حر از خاندان های معروف عراق و از روسای کوفیان بود . به درخواست ابن زیاد ، برای مبارزه با حسین (ع) فراخوانده شد و به سر کردگی هزار شوار برگزیده گشت . در منزل قصر بنی مقاتل یا شراف ، راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت به سوی کوفه شد . کاروان حسینی را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و امام در آنجا فرود آمد . حر وقتی فهمید کار جنگیدن با حسین بن علی (ع) جدی است ، صبح روز عاشورا به بهانه آب دادن به اسب خویش ، از اردوگاه عمر سعد جدا شد به کاروان حسینی پیوست . توبه کنان کنار خیمه های امام آمد و اظهار پشیمانی کرد ، سپس اذن میدان طلبید و پس از نبردی دلیرانه به شهادت رسید . حسین بن علی (ع) بر بالین حر حضور یافت و خطاب به آن شهید فرمود : تو همون گونه که مادرت نامت را حر گذاشته است ، حر و آزاده ای ، آزاد در دنیا و سعادتمند در آخرت ! 21- حلاس بن عمر راسبی : از شهدای کربلاست که در حمله اول در روز عاشورا به شراف شهادت نائل شد . 22- حنظلة بن اسعد شبامی : از شهدای کربلاست . حنظله از چهره های شیعی در کوفه و زبان آور شجاع و معلم قرآن بود . چون سید الشهدا به کربلا رسید ، وی به آن حضرت پیوست وی جزء شهدایی است که تا اواخر زنده بود و از جان حسین بن علی (ع) در مقابل تیر ها و نیزه های دشمن محافظت می کرد و گاهی هم با سخنانش به سپاه کوفه هشدار میداد و موعظه می کرد . 23- زاهر ، مولی عمرو بن حمق : از شهدای عاشوراست . وی را از شخصیت های کوفه و مردی سالخورده از قبیله کنده دانسته اند . غلام عمرو بن حمق خزاعی ( از یاران ویژه امیر المومنین ) بود و در حرکت های انقلابی عمرو بن حمق ( که به دست معاویه شهید شد ) همدوش و همراه او و تحت تعقیب معاویه بود . در سال 60 هجری به مکه آمد و به حسین (ع) پیوست و در حمله نخست روز عاشورا به شهادت رسید . 24- زهیر بن قین بجلی : از شخصیت های برجسته کوفه بود که در روز عاشورا ، افتخار یافت در رکاب حسین بن علی (ع) به شهادت برسد . وی در میدان های جنگ ، دلاوری های بسیاری نشان داده بود . در سال 60 هجری ( که سید الشهدا هم از مکه به قصد کوفه حرکت کرده بود ) از سفر حج بر می گشت و دوست نداشت که با سید الشهدا برخورد کند و هم منزل شود . اما در یکی از منزلگاها به ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی همزمان شد . امام کسی را نزد او فرستاد . زهیر نزد امام رفت . همسرش نیز همراه او آمد و به کاروان حسین (ع) پیوستند . شب عاشورا نیز ، از جمله کسانی بود که با نطقی پر شور ، مراتب اخلاص و حمایت جانبازی خویش را نسبت به امام ابراز کرد و گفت : اگر هزار بار هم کشته شوم ، و زنده گردم هرگز دست از یاری پسر پیغمبر برنخواهم داشت . روز عاشورا ، سید الشهدا فرماندهی جناح راست خویش را در میدان به زهیر سپرد . ظهر عاشورا هم او و سعید بن عبدالله جلوی امام ایستادند و سپر تیرها شدند تا امام نماز بخواند . پس از اتمام نماز به میدان رفت و شجاعانه نبرد کرد و با شمشیر از حسین (ع) دفاع کرد و جنگید و کشته شد . امام به مالین او آمد و او را دعا کرد و کشندگانش را نفرین کرد . 25- سالم بن عمرو : از شهدای کربلاست . وی غلامی از طایفه بنی مدینه بود و در کوفه می زیست و از شیعیان اهل بیت به شمار می آمد سوارکاری نامدار بود . در نهضت حضرت مسلم شرکت داشت . پس از تنها ماندن مسلم بن عقیل او و جمعی دیگر از شیعیان دستگیر شدند ، اما سالم از جنگ دشمن گریخت و پنهان شد . چون شنید امام حسین (ع) به کربلا رسیده است ، خود را به آن حضرت رساند و روز عاشورا در حمله اول شهید شد . 26- سعید بن عبدالله حنفی : از شهدای والاقدر کربلاست ، که ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان داشت و هواداران سر سخت اهل بیت (ع) بود . شب عاشورا وقتی سیدالشهدا (ع) از افراد خواست که از تاریکی شب استفاده کرده و متفرق شوند ، یاران برخواستند و هر یک سخنانی گفتند . از جمله سعید بن عبدالله ایستاد و گفت : نه به خدا قسم ، تو را وا نمی گذاریم . اگر بدانم که کشته می شوم و سپس زنده می شوم ، آنگاه سوزانده می شوم ، و هفتاد بار با من چنین می کنند ، باز هم از تو جدا نمی شوم تا در راه تو فدا شوم . وی از انقلابیون پر شور کوفه به حساب می آمد . در نهضت مسلم بن عقیل هم فعال بود و نامه مسلم را به مکه رساند و از مکه همراه امام به کوفه آمد تا روز عاشورا در مقابل امام حسین (ع) ایستاد تا آن حضرت نمازش را بخواند . او آنقدر تیر خورد که بر زمین افتاد و جان باخت . 27- سلمان بن مضارب بجلی : از شهدای کربلاست . گفته شده وی پسر عموی زهیر بن قین بوده و همراه او ، پیش از رسیدن به کربلا ، به سپاه حسین بن علی (ع) پیوست و عصر عاشورا شهید شد . 28- سوار بن منعم : از شهدای حادثه کربلاست . وی پس از رسیدن امام حسین (ع) به کربلا از کوفه آمد و به آن حضرت پیوست . 29- سوید بن عمرو خثعمی : آخرین کشته کربلاست . وی پس از شهادت امام حسین (ع) شهید شد . یکی از دو مردی بود که همراه امام حسین بودند . او مجروحی افتاده در میدان ، میان زخمیان بود و رمقی در بدن داشت و در آن حال ، چون شنیو کوفیان شادی کنان می گویند حسین کشته شد ، به هوش آمد و با چاقو و شمشیری که داشت با همان حالت به جنگ پرداخت و شهید شد . 30- سیف بن حارث بن سریع جابری : از شهدای جوان کربلاست . وی و پسر عمویش مالک بن عبدالله از کوفه آمده ، در کربلا به امام حسین (ع) پیوستند . روز عاشورا پس از شهادت حنظة بن قیس ، هنگامی که دشمن به خیمه گاه امام حسین نزدیک شده بود ، گریان خدمت امام آمدند و اذن میدان طلبیدند . سپس هردو با هم به میدان رفته ، جنگیدن تا شهید شدند . 31- سیف بن مالک عبدی : از شهدای کربلاست . از بصره به کوفه آمد و از آنجا به کاروان امام حسین (ع) پیوست ، سپس همراه او به کربلا آمد . عصر عاشورا در نبرد تن به تن به شهادت رسید . 32- شوذب ، مولی شکر : از شهدای کربلاست . وی غلام شاکر بن عبدالله همدانی بود و از شیعیان برجسته و از بزرگترین انقلابیون حماسی و مخلص به شمار می آمد که در کربلا ، در کهنسالی به شهادت رسید . از مکه همراه امام شد و به کربلا آمد . شهادت او بعد از ظهر عاشورا بود . 33- ضرغامة بن مالک : از شهدای کربلاست . وی در کوفه میزیست و از شیعیان امام و بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل بود . چون مسلم شهید شد ، همراه سپاه کوفه به کربلا آمد ، اما در آنجا به یاران سید الشهدا (ع) پیوست و عصر عاشورا به شهادت رسید . 34- عابس بن ابی شبیب شاکری : از شهدای کربلاست . عابس از رجال برجسته شیعه و مردی دلیر ، سخنور ، کوشا و تلاشگر ، شب زنده دار ، از طایفه بنی شاکر بود . از کسانی بود که وقتی مسلم بن عقیل نامه امام حسین (ع) را برای اهل کوفه خواند ، به پا خواست و اعلام هواداری و حمایت کرد و پس از بعت کوفیان با مسلم بن عقیل بعنوان پیک ، نامه ای از سوی آنان به امام حسین (ع) در مکه رساند . دلاوری های او در کربلا مشهور است . رشادت های وی چنان بود که سپاه کوفه از نبرد تن به تن با وی ناتوان بودند . به دستور عمر سعد ، از اطراف او را سنگباران کردند . او هم زره از تن بیرون آورد و کلاه خود از سر برداشت و لخت شد و با تیغ بر دشمن حمله کرد و یک تنه آنقدر جنگید تا در قلب میدان و محاصره دشمن به شهادت رسید . 35- عامر بن حسان بن شریح طائی : از اصحاب امام حسین (ع) بود که از مکه همراه آن حضرت آمد و در کربلا در حمله اول به شهادت رسید . وی از شجاعان معروف و شیعیان خالص بود . پدرش نیز در جنگ جمل و صفین ، در رکاب حضرت علی (ع) جنگیده بود . 36- عامر بن مسلم عبدی : از شهدای کربلا بود . عامر اهل بصره بود ، همراه غلامش سالم از بصره به مکه آمد و به سید الشهدا (ع) پیوست و از آنجا همراه امام تا کربلا آمد و روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید . 37- عباس بن علی (ع) : فرزند امیر المومنین ، برادر سید الشهدا ، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) در روز عاشورا . مادرش فاطمه کلابیه بود که بعدها به ام البنین شهرت یافت . علی (ع) پس از شهادت فاطمه زهرا با ام البنین ازدواج کرد . عباس و 3 پسر دیگر ثمره این ازدواج بود . ولادتش را در 4 شعبان سال 26 هجری در مدینه نوشته اند و بزرگترین فرزند ام البنین بود . و این چهار فرزند رسید همه در کربلا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. آن حضرت ، قامتی رسید ، چهره ایی زیبا و شجاعتی کم نظیر داشت و به خاطر سیمای جذابش او را قمر بنی هاشم می گفتند . در حادثه کربلا ، سمت پرچمدار سپاه حسین (ع) و سقایی خیمه ها اطفال و اهل بیت امام حسین را داشت و در رکاب برادر غیر از تهیه آب ، نگهبانی خیمه ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین (ع) نیز بر عهده او بود و تا زنده بود دودمان امامت ، آسایش و امنیت داشتند . روز عاشورا سه برادر دیگر عباس پیش از او به شهادت رسیدند . مقتی علمدار کربلا از امام حسین (ع) اذن میدان طلبید حضرت از او خواست تا برای کودکان تشنه و خیمه های بی آب آب تهیه کند . ابوالفضل به فرات رفت و مشک آب را پر کرد و در بازگشت به خیمه ها که فرات را در محاصره داشتند در گیر شد و دست هایش قطع گردید و به شهادت رسید . عباس مظهر ایثار و وفاداری و گذشت بود . وقتی به فرات وارد شد با اینکه تشنه بود ، اما به خاطر تشنگی برادرش آب نخورد . شهادت عباس برای امام حسین بسیار نا گوار و شکنند بود . پیکرش در کنار نهر علقمه ماند و سید الشهدا به سوی خیمه آمد و شهادت او را به اهل بیت خبر داد . هنگام دفن شهدای کربلا نیز ، در همان محل دفن شد . از این رو امروز حرم ابوالفضل (ع) با حرم سید الشهدا فاصله دارد . 38- عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی : از شهدای کربلاست از همراهان مسلم بن عقیل در کوفه بود . مردی بود شجاع ، موجه و محترم و تابعی . در مکه همراه امام شد و به کربلا آمد . گفته اند در حمله نخست به شهادت رسید . 39- عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری خزرجی : از شهدای کربلاست . وی از اصحاب رسول خدا (ص) بود و پس از رحلت آن حضرت نیز از کسانی بود که به امیر المومنین اخلاص داشت و از آن حضرت قرآن آموخته بود . روز تاسوعا با بریر شوخی می کرد . وقتی گفتند الان چه وقت شوخی است ؟ گفت چرا خوشحال نباشم ؟ میان ما و بهشت جز درگیری با این کافران و شهادت فاصله ای نیست . 40 و 41- عبدالرحمن بن عروه غفاری و عبدالله بن عروه غفاری : عبدالرحمن و برادرش عبدالله که هر دو در کربلا شهید شدند ، از اشراف و شجاعان کوفه بودند و به خاندان پیامبر عشق می ورزیدند . این دو برادر با هم از کوفه به کربلا آمده بودند . هر دو با هم روز عاشورا از سیدالشهدا اذن پیکار گرفتند و با هم به میدان رفتند . در رفتن به میدان نبرد از هم سبقت می جستند . این دو برادر با هم نیز به شهادت رسیدند . 42- عبدالرحمن بن عقیل بن ابی طالب : از شهدای کربلا و اولاد عقیل است . 43- عبدالله بن حسن بن علی (ع) : نوجوان 11 ساله ، فرزند امام حسن مجتبی (ع) که در روز عاشورا ، وقتی دید سید الشهدا بر زمین افتاده ، برای دفاع از عموی به سوی میدان شتافت و در دفاع از عموی مظلومش جنگید و عده ای را کشت و به شهادت رسید . برخی هم نقل کرده اند حرمله ، با شمشیر ، دست او را که در آغوش عمویش حسین قرار گرفته بود قطع نموده همانجا شهیدش کرد . 44 و 45 - عبدالله بن عقیل بن ابی طالب : از شهدای بنی هاشم در روز عاشورا . عقیل دو پسر داشت که نام هر دو عبدالله بود ، یکی به نام اکبر یاد میشد و دیگری به نام اصغر . هر دو در کربلا با امام حسین (ع) شهید شدند . 46 - عبدالله بن علی بن ابی طالب (ع) : از شهدای کربلاست وی فرزند امیر المومنین و برادر عباس و مادرش ام البنین بود . هنگام شهادت 25 سال داشت . 47- عبدالله بن عمیر کلبی : جزء اولین شهدا ست که از جبهه امام حسین به میدان رفت . جوانی دلاور از شیعیان کوفه بود . به کوفه آمده و در نزدیکی بئرالعبد خانه ای گرفت و با همسرش به آنجا منتقل شد . وقتی دید عمر سعد ، نیرو آماده و سازماندهی میکند تا از نخیله به جنگ حسین بن علی (ع) در کربلا برند ، به خدا قسم شیفته جهاد با مشرکان بودم . امیدوارم جنگ با اینان که به نبرد فرزند پیامبر می روند ، نزد خداوند کم ثواب تر از جهاد با مشرکان نباشد . پیش همسر خود رفت و نیست خود را با او در میان گذاشت ، شبانه هر دو از کوفه بیرون رفتند و شب هشتم محرم به یاران امام حسین در کربلا پیوستند . همسر او نیز از شهدای کربلا بود . پس از شهادت عبدالله همسرش خود را به بالین او رسانید و خاک از چهره او می زدود که به دست شمر ، یکی از غلامانش به نام رستم با گرزی بر سر اورد و کنار شوهرش به شهادت رسید . 48- عبدالله بن مسلم بن عقیل : از شهدای بنی هاشم در کربلا ، مادرش رقیه دختر علی علیه السلام بود . گفته اند در حالی که دست بر پیشانی نهاده بود تیری آمد و دست و پیشانی را به هم دوخت . برخی او را هنگام شهادت 14 ساله دانسته اند . 49- عثمان بن علی بن ابی طالب (ع) : یکی از شهدای کربلا . وی برادر عباس است که مادرش ام البنین و پدرش امیرالمومنین است . در روز عاشورا مجروح شد و بر زمین افتاد و یکی از سپاه ابن سعد او را کشت . هنگام شهادت 21 سال داشت . 50- علی اصغر (ع) : یکی از فرزندان امام حسین (ع) که شیر خوار بود از تشنگی روز عاشورا بی تاب شده بود . امام خطاب به دشمن فرمود : از یاران و فرزندانم کسی جز این کودک نمانده است . نمیبینید که چگونه از تشنگی بی تاب شده است ؟ در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید امام حسین (ع) خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید . از این کودک با عنوانها شیرخواره ، شش ماهه ، باب الحوائج ، طفل رضیع و ... یاد می شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می شود . 51- علی اکبر (ع) : فرزند بزرگ سید الشهدا و شبیه پیامبر که روز عاشورا فدای دین شد . مادر علی اکبر لیلا دختر ابی مره بود . در کربلا حدود 25 سال داشت . سن او را 18 سال و 20 هم گفته اند . او اولین شهید روز عاشورا از بنی هاشم بود . علی شباهت بسیاری به پیامبر داشت ، هم در خلقت ، هم در اخلاق و هم در گفتار . علی چندین بار به میدان رفت و رزم های شجاعانه ای با انبوه سپاه دشمن نمود . پیکار سخت او را تشنه تر ساخت . به خیمه آمد . بی آنکه آبی بتواند بنوشد ، با همان تشنگی و جراحت دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید . علی اکبر ، نزدیکترین شهیدی است که با حسین (ع) دفن شده است . مدفن او پایین پای ابا عبدالله الحسین (ع) قرار دارد و به این خاطر ضریح امام ، شش گوشه دارد . 52- عمار بن حسان طائی : از شهدای کربلاست . وی از شیعیان خالص و از شجاعان معروف بود . از مکه همراه امام به کربلا آمد و در پیش روی آن حضرت به شهادت رسید . 53- عمرو بن جناده انصاری : از شهدای نوجوان کربلا که پدرش نیز در رکاب سیدالشهدا (ع) شهید شد . این نوجوان چون خواست به میدان رود امام فرمود : پدر این نوجوان کشته شد ؛ شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود . گفت مادرم دستور داده که به میدان روم و لباس جنگ بر من پوشانده است . او که 9 ساله یا 11 ساله بود ، به میدان رفت و رجز خواند و جنگید تا کشته شد . 54- عمرو بن قرظه انصاری : از شهدای کربلاست عمرو از کوفه آمد و در کربلا ، روز ششم محرم به سید الشهدا پیوست . روز عاشورا جلوی امام حسین ایستاد و تیر های دشمن را با سینه و پیشانی خود به جان می خرید و این گونه از جان امام محافظت می کرد زخم های زیادی بر پیکرش نشست . به امام خطاب کرد که ای پسر پیامبر ! آیا وفا کردم ؟ حضرت فرمود آری تو پیش از من به بهشت میروی . از من به پیامبر سلام برسان و بگو که من در پی تو می آیم و ... افتاد و شهید شد . 55- عون بن جعفر : از شهدای کربلاست . پسر جعفر بن ابی طالب ( جعفر طیار ) . عون در زمان امام مجتبی و سپس امام حسین از یاوران آن دو امام بود . همراه همسرش در کربلا حضور داشت . روز عاشورا از سیدالشهدا (ع) اجازه گرفت و به میدان رفت . نبردی دلاورانه کرد و به شهادت رسید هنگام شهادت 56 ساله بود . 56- عون بن عبدالله بن جعفر : پسر حضرت زینب (س) بود که همراه برادر دیگرش محمد در روز عاشورا در نبرد تن به تن با سپاه کوفه به شهادت رسید . عون و برادرش پس از حرکت امام حسین از مدینه ، در پی کاروان راه افتادند و در منزگاه ذات عرق خدمت امام رسیدند . 57- عون بن علی بن ابی طالب (ع) : از شهدای کربلاست اولین کسی بود که پس از شهادت جمع زیادی یاران امام ، از جمع برادرانش داوطلب رفتن به میدان شد . وقتی برای اذن گرفتن آمد ، برادرش امام حسین (ع) فرمود : آیا آماده مرگ شدی ؟ گفت چگونه آماده نشوم ، در حالی که تو را تنها و بی یاور می بینم ! امام دعایش کرد که برو ، خداوند پاداش نیکت دهد . به میدان رفت ، جنگید و مجروح شد . از هر طرف بر سر او ریختند و او را شهید کردند . 58- قاسط بن زهیر تغلبی : از شهدای حمله نخست در روز عاشورا . پیرمردی از طایفه بنی تغلب بن وائل بود . او و برادرانش چون خبر آمدن حسین به کوفه را شنیدند ، شب عاشورا خود را مخفیانه به کوفه رساندند . هر سه برادر روز عاشورا به شهادت رسیدند . 59- قاسم بن حسن (ع) : نوجوان شهید عاشورا در رکاب سید الشهدا (ع) فرزند گرامی امام حسن مجتبی (ع) . روز عاشورا سن او به حد بلوغ نرسیده بود . برای میدان رفتن از امام خویش اجازه خواست . ابا عبدالله چون نگاه به او افکند ، وی را در آغوش کشید و گریست ، آنگاه اجازه داد . قاسم خوش سیما بود . سوار بر اسب شد و عازم میدان گشت . در جنگی دلاورانه به شهادت رسید . هنگامی که بر زمین می افتاد عمویش ابا عبدالله (ع) خود را بر بالین او رساند ولی او در حال جان دادن بود . پیکر او را آورد و کنار شهدای اهل بیت قرار داد . 60- مالک بن عبدالله جابری : از شهدای کربلاست ، وی و برادرش سیف بن حارث بن سریع ، در کربلا به حسین بن علی (ع) پیوستند و عصر عاشورا ، در لحظاتی که سپاه کوفه به خیمه گاه امام حسین (ع) نزدیک شده بودند ، اجازه میدان گرفته ، جنگیدند و شهید شدند . 61- مجمع بن عبدالله عائذی : وی از شهدای کربلا در حمله اول است . در مسیر کوفه در منزلگاه زباله به سید الشهدا (ع) پیوست و در رکاب امام به کربلا آمد . 62- محمد بن عبدالله بن جعفر : پسر حضرت زینت و عبدالله بن جعفر ، که در روز عاشورا در رکاب سید الشهدا (ع) به شهادت رسید . او برادرش عون پس از خروج امام حسین (ع) از مکه میان راه به او پیوستند و در کربلا در نبرد تن به تن با دشمن در محاصره قرار گرفتند و شهید شدند . 63- مسعود بن حجاج : از شهدای کربلا . وی و پسرش ( عبدالرحمان بن حجاج ) در حمله اول به شهادت رسیدند . 64- مسلم بن عوسجه اسدی : اولین شهید عاشورا که در حمله نخست به شهادت رسید . پیر مردی بزرگوار از طائفه بنی اسد و از چهره های درخشان کوفه و هواداران اهل بیت (ع) بود . در نهضت مسلم نقش دریافت پول از هواداران و تهیه سلاح برای نهضت را بر عهده داشت . در کربلا از یاران شجاع و فداکار امام بود . سپاه دشمن چون در نبرد تن به تن یارای جنگیدن با او را نداشتند ، او را سنگباران کردند . چون مسلم به زمین افتاد ، رمقی در تن داشت که حسین بن علی (ع) و حبیب بن مظاهر خود را به او رساندند . 65- مسلم بن کثیر ازدی : از شهدای کربلا در حادثه عاشورا ، از کسانی بود که به قصد حسین بن علی (ع) از کوفه بیرون آمد و نزدیکی های کربلا به آن حضرت پیوست و روز عاشورا در حمله نخست به شهادت رسید . 66- منجح ، مولی الحسین (ع) : از شهدای کربلاست ، نامش منجح بن سهم و در زمان امام حسن مجتبی (ع) غلام آن حضرت بود . پس از وی غلام سید الشهدا بود . منجح در روز عاشورا پس از نبردی دلیرانه در رکاب مولایش به شهادت رسید و از شهدای اولیه بود . 67- نافع بن هلال : از شهدای کربلاست . نافع ، بزرگواری دلاور ، قاری قرآن ، کاتب و از حاملان حدیث و از اصحاب امیرالمومنین (ع) بود و در سه جنگ جمل ، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت بود . وی از شخصیت های بارز کوفه به شمار می رفت و پیش از شهادت مسلم بن عقیل مخفیانه از کوفه بیرون آمده به استقبال امام شتافته بود ، سپس همراه امام حسین(ع) به کربلا آمد . در کربلا همراه عباس (ع) در آوردن آب به خیمه ها مشارکت داشت . از جمله کسانی بود که در سخنرانی پر شوری وفاداری خویش را نسبت به سید الشهدا ابراز داشت . نافع نام خود را روی تیر های زهر آگین خود می نوشت و همواره با آنها تیر اندازی می کرد . روز عاشورا وقتی تیرهایش تمام شد ، شمشیر کشید و بر سپاه کوفه تاخت ، کوفیان با سنگ و تیر او را مورد ضربه های خود قرار دادند تا اینکه بازویش شکست او را محاصره کرده و زنده دستگیر کردند شمر او را گرفته نزد عمر سعد برد . سپس به دست شمر به شهادت رسید . 68- نعیم بن عجلان انصاری : از شهدای کربلاست . نعیم از طایفه خزرج بود و دو برادرش از یاران حضرت علی (ع) و از مدافعان آن حضرت در جنگ صفین بودند . او از کوفه حرکت کرد و در کربلا خود را به امام حسین (ع) رساند و در روز عاشورا در حمله نخست شهید شد . 69 - وهب بن عبدالله کلبی : از شهدای کربلاست ، مادر و همسرش نیز در کربلا بودند و به شهادت رسیدند . وهب که اهل کوفه بود ، در کربلا در رکاب امام حسین (ع) حضور داشت . روز عاشورا پس از حر و بریر به میدان رفت . مادرش مشوق او در رفتن به میدان بود . وقتی پس از مقداری جنگ ، نزد مادر برگشت که : آیا راضی شدی ؟ گفت وقتی راضی میشوم که در رکاب امام حسین (ع) به شهادت برسی . دوباره رفت و جنگید ، همسرش هم رفت و چوبی بر گرفت و به میدان رفت . وهب آنقدر جنگید تا شهید شد . 70- هفهاف بن منهد راسبی : از شهدای کربلاست . مردی دلیر و تکسوار از شیعیان بصره و از یاران علی (ع) که وقتی خبر حرکت امام را به سوی کوفه شنید از بصره به سوی کربلا حرکت کرد . وقتی رسید که حادثه پایان یافته و با تیغ بر افراد سپاه عمر سعد حمله کرد . عده ای را کشت و خود به شهادت رسید . 71- یزیدبن ثبیط ( ثبیت ) عبدی : از شهدای کربلاست . وی ده پسر داشت . پس از دریافت نامه سید الشهدا (ع) که خطاب به اهل بصره نوشته بود همراه دو پسرش عبدالله و عبیدالله از بصره خارج آمدند و به علت بسته بودن راه ها با پیمودن بیراهه ها در مکه خود را به امام حسین (ع) رسانده ، به کاروان او پیوستند . روز عاشورا پسرانش در حمله اول و خودش در مبارزه تن به تن به شهادت رسیدند . 72- یزید بن مغفل جعفی : از شجاعان هنرمند و شاعر شیعه که در کربلا به شهادت رسید . وی در مکه به کاروان حسینی پیوست و با آن حضرت به کربلا آمد و روز عاشورا در پیکار تن به تن با کوفیان ، پس از کشتن عده ای زیادی به شهادت رسید
برگرفته از وبلاگ محمد اسد زاده |
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
بهترین غذای افطار شیرینی جات طبیعی است که خداوند متعال از آنها بعنوان شفا و رزق حسن نام می برد !
زندگی و حیات انسان و تصمیم گیری وی با مغز می باشد که غذای مغز گلوکز خالص است . خداوند متعال در رزق حسن این نوع قند ها را قرار داده است که انسان مومن به زحمت نیفتد و بتواند براحتی راه حق و حقیقت رابپیماند !
در ماه مبارک رمضان بیشترین چیزی که مصرف می شود قند است ، زیرا بر اثر سوختن قند است که نیرو و انرژی تولید می شود پس بهتر است که برای تجدید قوای از دست رفته از این نوع غذاها استفاده کنید .
مساله مهم :
اکر شما روزه دار گرامی در این ماه از عسل استفاده کنید شگفتی خواهید دید و بهتر است که آن را بصورت شربت و با یک عدد لیمو ترش تازه و چند تکه یخ مورد استفاده قرار دهید و نوشیدن یک لیوان آن 3 تا 5 دقیقه طول بکشد . جالب اینکه برای جذب قند عسل بدن آدمی نیاز به انسولین ندارد .
ولی شما روزه دار گرامی برای افطار کردن روزه از زولبیا و بامیه و چای شیرین و پنیر و بیشتر از آش رشته و کشک استفاده می کنید ! چه خبر است ؟ ماه امساک است و ماه مبارک ، نه ماه حرام !
چند ساعتی که معده مشغول رتق و فتق امور بوده و هنوز استراحت نکرده دوباره او را سر کار می گذارید ، انصاف داشته باشید و حداقل به این اندام ظلم نکنید و کمی استراحت به او بدهید خدا را خوش نمی آید باور کنید.
روزه را با عسل و یا خرما و یا با انگور رسیده و شیرین افطار کنید نه با غذاهای مصیبت بار به خود رحم کنید .
حسن ماه مبارک این است که از غذاهای مبارک استفاده کنیم (رزق حسن) و به کمترین بسنده کنیم و سعی کنیم که سالی یک ماه به سیستم گوارش استراحت بدهیم و با خدا و رسول و قرآن و ائمه باشیم ، خداوند در معده های پر جائی ندارد ، هنوز غذا از گلو پایین نرفته چائی لیوان لیوان و ...
امام کسانی که به این نوع تغذیه عادت ندارند می توانند به غذاهای زیر اکتفا کنند .
1- حریره بادام با آرد برنج قهوه ای ، که با عسل و یا با شیره انگور یا شیره خرما شیرین شده باشد .
2- نان ، پنیر گوسفندی به مقدار کم و سبزی خوردن و مغز گردوی تازه و سالم و چند عدد خرما یا یک خوشه انگور رسیده و شیرین و مهمتر این که لقمه را کوچک برداشته و خوب بجوید و از غذا خوردن لذت ببرید .
3 - اکتفا به یک نوع غذای ساده که بصورت بخار پز تهیه شده باشد مانند انواع پلو ها و خورش ها .
4- کم خوردن و زیاد جویدن انسان را از پر خوری نجات می دهد و او راپیوسته با نشاط و شاداب می کند .
5- بیایید امسال با ماه مبارک رمضان برخوردی قرآنی داشته باشیم و از غذاهای قرآنی استفاده کنیم .
6- برای ماه برنامه ریزی کنیم و از تمام نعمت های خوب خدا استفاده بهینه ای داشته باشیم .
7- در طول ماه 3 بار از غذاهای گوشتی سالم استفاده کنیم ، هر 10 روز یک بار.
8- در ماه مبارک 4 بار از غذاهای دریایی به صورت بخار پز استفاده کنیم . یعنی هفته ای یکبار
9- ماه را به دو قسمت مساوی تقسیم کنیم و بطور متناوب یک روز در میان غذاهای خام و پخته میل کنیم .
10- هر روز از میوه جات و سبزیجات متنوع استفاده کنیم . تا نیازمندیهای بدن تامین شود.
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا كبوتر عشق است بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
كه روزگار بسی فتنه زیر سر دارد
بخوان دعای فرج را و ناامید مباش
بهشت پاك اجابت هزار در دارد
خدای را شب یلدای غم سحر دارد
بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال
مسافر دل ما نیت سفر دارد
بخوان دعای فرج را ز پشت پرده اشك
كه یار گوشه چشمی به چشم تر دارد
بخوان دعای فرج را كه یوسف زهرا
ز پشت پرده غیبت به ما نظر دارد
بخوان دعای فرج را كه دست مهر خدا
حجاب غیبت از آن روی ماه بردارد
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، تبلیغات ، ،
برچسبها:
یه نگاه بکنید به این عکس!!!!!!
بابای این بچه واسه ارامش امروز من و شما شهید شد!!!!!
ایا حق این بچه رو ادا کردیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
به شکرانه وجود پر نور رهبر عزیزمان و جهت سلامتی و طول عمرشان در سال روز
تولد این حکیم فرزانه زمان دمادم صلوات می فرستیم و حمد خدا را می گوییم
به امید روزی که همراه با امام خامنه ای(مده) در رکاب حضرت ولی عصر(عج) باشیم
بر رهبرمان پور حسینی (علیه السلام) صلوات
آن را که بود نشان مهدی(عج) بر ما
و آن را که بود نور دو عینی صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
از خواب بیدار شد ... پیشانیاش خیس عرق شده بود. از جا بلند شد و زیر نور ماه به حیاط رفت و كوزه آب را برداشت، چند جرعه آب خورد، نفس عمیقی كشید و همانجا روی پلّه حیاط نشست. نسیم خنك نیمه شب تابستان، كمی حال را بهتر كرد.
نگاهی به ماه انداخت، بدر كامل بود. از خلوت و سكوت شبانه خانه احساس آرامش كرد. بغضش شكست و اشك آرام صورتش را خیس كرد. اشك كه جاری شد، بغض هم رهایش كرد. در عالم خودش بود كه سایهای را كنارش حس كرد، سر برگرداند. مرضیه بود كه بالای سرش ایستاده بود.
باز بیخوابی به سرت زده؟
با سرعت اشكهایش را پاك كرد. مرضیه كنارش نشست و گفت:
از من پنهان میكنی؟
لبخندی زد و گفت: چیزی نیست كه بخواهم پنهان كنم.
مرضیه سری تكان داد و گفت: تو از من پنهان میكنی و من از تو؛ امّا تا كی؟ این قصّه تا كی میتواند ادامه داشته باشد؟
محمّدحسین سرش را پایین انداخت: امشب خواب دیدم... خواب كودكی كه اینجا توی حیاط بازی میكرد و میخندید.
مرضیه آهی كشید و گفت: بس كه در فكرش هستیم.
ـ من تصمیم گرفتهام...
ـ كه چه كار كنی؟
ـ میخواهم به نجف بروم.
ـ نجف؟
ـ بله! نجف. از دست دوا و درمان طبیبهای «تبریز»، از دست نگاههای كنجكاو، از دست دلسوزیهای مردم خسته شدهام. میروم شاید آنجا فرجی شود.
ـ چرا نجف؟!...
ـ نمیدانم، میروم شاید خوابم تعبیر شود ...
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
یوسف فاطمه امامت مبارک بر همه شیعیان کرامتت مبارک مهدی موعود حجت معبود طالب خون حسینی یا ابا صالح ای رخت ندیده چراغ انجم ما به خیال ماه رویت تبسم ما نام زیبای تو روح تکلم ما این امامت بود غدیر دوم ما تو تمام نور تو امام نوری ![]() تو امام عالمینی یا ابا صالح طالب خون حسینی یا ابا صالح یابن زهرا جهان بود در انتظارات چشم مولا علی به دست و ذوالفقارت می رسد بر مشام بوی خوش بهارت جلوه ای همه جان جهان نثارت تو امید جانی مصلح جهانی تو امام عالمینی یا ابا صالح طالب خون حسینی یا ابا صالح شادی از شادی کتاب و عترت کنیم به جهان فخر از این مجد و شرافت کنیم بار دیگر ز بَر درس ولایت کنیم با امام زمان دوباره بیعت کنیم همگی یک صدا می دهیم این ندا تو امام عالمینی یا ابا صالح طالب خون حسینی یا ابا صالح این امامت بود نجات مستضعفین این امامت بود حیات قرآن و دین این امامت بود تمام فتح المبین گل وحدت دمد خنده زنان از زمین عزت و احترام و وحدت و انسجام تو امام عالمینی یا ابا صالح طالب خون حسینی یا ابا صالح |
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
نمایان شد زخط آتش و دود که جرم فاطمه حب علی بود.
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
نخستین ستاره ای بود که در عرش به خورشید نبوت رسید:.................................................
ادامه مطلب کلیک کنید
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها:
روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشتههاست و به کارهای آنها نگاه میکند، هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامههایی را که توسط پیکها از زمین میرسند، باز میکنند، و آنها را داخل جعبه میگذارند. مرد از فرشتهای پرسید، شما چکار میکنید؟ فرشته در حالی که داشت نامهای را باز میکرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل میگیریم. مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت میگذارند و آنها را توسط پیکهایی به زمین میفرستند. مرد پرسید: شماها چکار میکنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمتهای خداوندی را برای بندگان میفرستیم. مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشتهای بی کار نشسته است مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بی کارید؟ فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی جواب میدهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه میتوانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند “خدایا شکر”
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، تبلیغات ، ،
برچسبها:
این وبلاگ مربوط به کانون مسجد امیرالمومنین(ع) است
که بعد از سالها تلاش افرادی مومن وبا اراده. اکنون به جایی رسیده که میتواند در جهان اینترنت حرفی برای گفتن داشته باشد
به امید روز های خوب برای بچه های این مسجد.
رشت-فلکه گاز-بلوارلاکان
شاید بپرسید فستاط دیگه چه اسمیه
فستاط یعنی همان خیمه اسم قبلی این وبلاگ
اسم خیمه هم اسمیه است که برروی گروه فرهنگی مسجد امیرالمومنین(ع)
بلوار گذاشته شده است
فستات :فستات . [ ف ُ /ف ِ ] (ع اِ) خیمه و خرگاه بزرگ
فستاط:فستاط. [ ف ُ ] (ع اِ) خیمه و خرگاه بزرگ
موضوعات مرتبط: تابلو اعلانات ، ،
برچسبها: